پژوهشگران موفق شدند مغز دو انسان را با اینترنت به هم وصل کنند
اين دستاورد بخشی از برنامه طولانی تری بوده که بيش از يک سال از آغاز آن می گذرد. برنامه ای که با هدف اوليه ايجاد نوعی رابط ميان پيغام های الکتريکی مغز و ترجمه آن ها توسط کامپیوتر و انجام اعمالی معنادار دنبال می شود؛ اعمالی که در اين مرحله به حرکت بازويی مکانيکی يا نشانگر کامپیوتری محدود می شود.
هم اينک بخش زيادی از پژوهش ياد شده برای توانبخشی بيماران دچار فلج انجام می شود، با اين وجود تعدادی از اخلاق گرايان زيستی نگرانی خود را از احتمال استفاده های غير متعارف و جنجالی از اين توانايی اعلام کرده اند.
برای مثال در ماه فوريه سال جاری، گروهی از دانشمندان به سرپرستی «ميگوئل نيکولسيس» از مرکز پزشکی دانشگاه دوک با استفاده از حسگرهای الکترودی «افکار» يک موش صحرايی را در آزمايشگاهی در برزيل دريافت کرده و از طريق اينترنت به مغز موش صحرايی ديگری در ايالات متحده ارسال کردند.
نتيجه آن شد که موش دوم – که افکار اولی را دريافت کرده بود، – رفتار هم نوع خود در برزيل را تقليد می کرد. افزون بر اين، به تازگی فعاليت الکتريکی مغز يک ميمون در دانشگاه دوک به يک بازوی رباتی در ژاپن ارسال شد و آن را هدايت کرد.
در يکی از تازه ترين اين آزمايش ها که با سرمايه گذاری اداره پژوهشی ارتش ايالات متحده و ديگر نهادهای نظامی دولت فدرال آمريکا دنبال می شود، «راجش رائو»، استاد علوم رايانه ای و مهندسی دانشگاه واشينگتن، که بيش از يک دهه رابط های بين مغز و رايانه را مورد بررسی قرار داده، در اتاق آزمايشگاه خود نشست و کلاهکی از الکترودهای مخصوص ثبت نوار مغزی را بر سر گذاشت که به يک «الکتروانسفالوگرام» وصل بود، دستگاهی که فعاليت های الکتريکی مغز را می خواند.
رائو به يک صفحه نمايشگر رايانه ای زل زده و صحنه يک بازی رايانه ای را زير نظر گرفته بود و در ذهنش آن را بازی می کرد. چند لحظه بعد، او تصور کرد که دست راستش را برای شليک يک گلوله توپ به حرکت در آورده اما در عين حال حواسش جمع بود که اين حرکت را فقط در ذهن نگاه دارد و در عمل دستش را حرکت ندهد.
الکترودهای پيغام الکتريکی مغز او را خوانده و از طريق خطوط اينترنت به سوی ديگری که می رساند. جایی که«آندريا استوچو»، از مؤسسه فراگيری و علوم مغزی دانشگاه با کلاه شنای بنفش رنگی بر سر نشسته بود که به دستگاه ويژه ای متصل بود که «تحريک مغناطيسی ترانس کرانيال» (تی ام اس) نام دارد.
وقتی پيغام الکتريکی دست راست رائو به استوچو رسيد، او ناخودآگاه انگشت دست راستش را بر روی صفحه کليد رايانه حرکت داد تا با فشار دکمه فاصله گلوله توپ را در بازی شليک کند. او می گويد حس حرکت غيرارادی دستش مانند يک «تيک عصبی» بود. رائو می گويد: «برای من هم هيجان انگيز بود و هم ترسناک که می ديدم آنچه در ذهنم تصور کرده بودم توسط مغز ديگری به عمل فيزيکی تبديل می شود.»
در مقابل ديگر کارشناسان می گويند اين دستاورد چندان هم تأثيرگذار نبوده و امکان دارد که يکی از الکترودهای دستگاه پيغام شوک ضعيفی را انتقال داده باشد.