آشنایی با 4 اساس سواد مالی
به طور خلاصه می توان گفت نداشتن سواد مالی گران است، قوانین قدیمی پول کارساز نیستند، وقت آن است که حداقل 4 اساس سواد مالی داشته باشید ، برای آموزش امور مالی به دنیا تکیه نکنید – فقط شما می توانید دانش خود را بسازید. اگر یک بار کتاب پدر پولدار پدر بی پول را مطالعه کرده باشید به این مفاهیم دست خواهید یافت.
چهار پایه سواد مالی عبارتند از:
- درک تفاوت بین یک دارایی و یک بدهی
- جریان نقدی در مقابل سود سرمایه؛
- استفاده از بدهی و مالیات خوب برای ثروتمند شدن
- تصمیمات مالی خود را بگیرید
چهار پایه سواد مالی که در بالا به آن اشاره کردیم را می توانید با تهیه بازی گردش مالی یا همان کش فلو که با نام بازی گردش پول رابرت کیوساکی نیز شناخته می شود به کودکان خود بیاموزید.
تفاوت بین فقیر و غنی
برای کسانی که از نسل پدر فقیر هستند، اگر از قوانین قدیمی پول پیروی می کردید، می توانستید راحت باشید. این یعنی رفتن به دانشگاه، یافتن شغل خوب، سرمایه گذاری در سهام و پس انداز در بانک و خرید خانه. اما پدر ثروتمند در کتاب رابرت کیوساکی گفت: «مردم فقیر از دستمزد و کار سخت شکایت دارند. افراد ثروتمند برای حل این مشکل کاری انجام می دهند.» پدر پولدار آموخت که ماهیت ثروتمند شدن این است که کنترل آینده مالی خود را به دست بگیرید نه اینکه به یک رئیس یا یک شرکت تکیه کنید تا این کار را برای شما انجام دهد. او همچنین آموزش داد که افراد ثروتمند، حلکنندههای پیشگیرانه مشکلات هستند که به جای شکایت، راهحلها را پیدا میکنند، چون آنها 4 اساس سواد مالی را خواسته یا ناخواسته درک کرده اند.
چقدر جوان خیلی جوان است؟
پدر فقیر گفت: “تو خیلی جوان هستی که در مورد پول یاد بگیری.”
پدر پولدار گفت: “تو هیچ وقت برای یادگیری پول جوان نیستی.”
خوشبختانه، نگرش ها در طول زمان در مورد آموزش پول به بچه ها تغییر کرده است و جامعه به سمت درک 4 اساس سواد مالی حرکت کرده است. طبق مطالعات USA Today تنها 2 نفر از هر 10 والدینی که در سنین بالا هستند با بچه های 12 ساله و کمتر در مورد پول صحبت می کنند. اما 4 نفر از هر 10 والدین هزاره (Millennials) به فرزندان خود در مورد پول آموزش می دهند. اما مشکل این است که والدین هزاره بهترین مطالب را در مورد مشاوره مالی به فرزندان خود آموزش نمی دهند. نتایج نظرسنجی USA Today در این مورد به صورت زیر می باشدد:
همانطور که ضرب المثل قدیمی می گوید، “زباله در; زباله ها را بیرون کن.» در حالی که این چیز خوبی است که والدین هزاره در سنین پایینتر از نسلهای قبلی به فرزندان خود در مورد پول آموزش میدهند، آنچه که آنها آموزش میدهند فقط فرزندانشان را برای شکست مالی بعدی در زندگی آماده میکند. البته این به این دلیل است که آنها فقط می توانند آموخته های خود در مورد 4 اساس سواد مالی را آموزش دهند. اگر متقاعد نشده اید که این درس های مالی زباله هستند، پست “چرا پس انداز کنندگان بازنده هستند و نسل هزاره ممکن است بزرگترین بازنده همه باشد” را بخوانید.
هزینه سواد مالی ضعیف
در یک نظرسنجی جالب، هرچند کمتر غیررسمی، شورای مربیان مالی از 3006 نفر این سوال را پرسید: «در تمام طول عمرتان، فکر میکنید چقدر پول از دست دادهاید، زیرا در مورد مسائل مالی اطلاعاتی نداشتید؟» همانطور که CardTrack.com گزارش می دهد، فقدان دانش مالی و عدم اطلاع از 4 اساس سواد مالی در مجموع بیش از 2.3 تریلیون دلار برای آمریکایی ها در طول عمر آنها هزینه دارد. پاسخ دهندگان برآورد کردند که فقدان دانش مالی آنها به طور متوسط 9724.83 دلار برای آنها هزینه داشته است (محاسبه شده با میانگین تعداد کل پاسخ دهندگانی که هر دسته را انتخاب کرده اند، با استفاده از کمترین تعداد در هر توزیع).
در واقع، این احتمال وجود دارد که این افراد کمتوجه باشند. به هر حال، چگونه میتوانید از افرادی که دانش مالی ندارند انتظار داشته باشید که دقیقاً حدس بزنند که این کمبود دانش واقعاً چقدر برای آنها هزینه دارد؟ همانطور که می گویند، “شما چیزی را که نمی دانید نمی دانید.” در «پدر پولدار»، شاهد بودهایم که مردم دانش مالی خود را افزایش میدهند تا در یک ماه درآمد غیرفعال بیشتری نسبت به برآوردهای پاسخدهندگان در طول عمر داشته باشند. در واقع، مقدار کمی از آموزش مالی که در عمل به کار گرفته میشود، راه طولانی و طولانی را طی میکند – و همینطور کمبود آموزش مالی.
آنچه «آنها» به بچه ها یاد می دهند
انتشارات طاهریان به عنوان نماینده رسمی شرکت پدرپولدار در ایران همیشه در مقالات خود این موضوع را که جزموارد تاثیر گذار در 4 اساس سواد مالی است ، انعکاس داده است. حقیقت این است که مدارس کارمندان کوچک خوبی را پرورش می دهند. اگرچه بچهها ممکن است در مدرسه پیشرفت کنند، اما وقتی نوبت به آموزش مالی میرسد، احتمالاً یاد میگیرند که مانند پدر فقیر فکر کنند: ریسک نکنید. زوایای منحصر به فرد را پیدا نکنید. خارج از چارچوب فکر نکنید.
به آنها آموزش داده می شود که به یک برنامه دقیق پایبند باشند. به آنها آموزش داده می شود که کارهای اضافی را خارج از آن ساعات انجام دهند. به آنها آموزش داده می شود که اقتدار یا سیستم های مستقر را زیر سوال نبرند. به آنها یاد داده می شود که به تنهایی کار کنند و کار گروهی تقلب است. و به آنها آموزش داده می شود که بچه هایی که از این روش های انجام کارها پیروی می کنند نمرات برتر را کسب می کنند.
آنچه “ثروتمندان” به بچه ها می آموزند
هر والدینی بهترین ها را برای آینده فرزندان خود می خواهد بهتر است با چهار پایه سواد مالی را درک کرده باشد . اما ثروتمندان به فرزندان خود به گونه ای دیگر آموزش می دهند.
-
ایجاد کارآفرینان
اگر تا به حال با والدینی روبرو شوید که واقعاً موفق، ثروتمند و از نظر مالی آزاد هستند، ممکن است کیفیت متفاوتی را در فرزندانشان مشاهده کنید احتمالا 4 اساس سواد مالی را بهتر درک کرده اند. فرزندان آنها در تفکر خود کارآفرین هستند و از زیر سوال بردن روش های پذیرفته شده برای انجام کارها نمی ترسند. برای مثال، رابرت دوستی داشت که فرزندش تابستانهایش را با پیدا کردن توپهای گلف گمشده در زمین گلف، تمیز کردن و فروش آنها به گلف بازان میگذراند. آنها با انجام این کار در زمان بسیار کمتری نسبت به انجام یک کار معمولی و قابل احترام تابستانی در مک دونالد پول زیادی به دست آوردند.
البته دلیل این امر این است که این والدین سخت تلاش می کنند تا به فرزندان خود بیاموزند و روایتی متضاد با آنچه در مدرسه می آموزند ارائه دهند. سعی می کنند 4 اساس سواد مالی را به آنها تفهیم کنند و به آنها یاد می دهند که چگونه پول، تجارت و سرمایه گذاری کار می کند.اما شاید بیشتر از همه، به جای اینکه بچههایشان از طرحهای موذیانهای که برای پول درآوردن استفاده میکنند، دلسرد کنند، به آنها اجازه میدهند ایدههای وحشیانه را دنبال کنند و هم اشتباه کنند و هم از موفقیتهای بزرگ لذت ببرند. همه ما باید خیلی خوش شانس باشیم
-
به خارج از چارچوب فکر کنید
رابرت و مایک با مغازهای برخورد کردند که کتابهای کمیک میفروخت و متوجه شدند که نمایندهای که آنها را به فروشگاه میفروشد میآید و مسائل قدیمی را حذف میکند.
“با آن مسائل قدیمی چه کار می کنی؟” رابرت پرسید.
او گفت: “پوشش را جدا می کنم و آنها را دور می اندازم.”
“چرا جلدها را پاره می کنی؟” رابرت از اینکه کسی چنین کاری را با کتاب های مصور انجام می دهد، شوکه شده پرسید.
ما می خواهیم مطمئن شویم که هیچ کس آنها را پیدا نکرده و آنها را نمی فروشد.”
لازم به ذکر است که با
مبانی سواد مالی از نظر رابرت کیوساکی
در نهایت، ثروتمندان مطمئن می شوند که فرزندانشان به خوبی از چهار پایه سواد مالی آگاه هستند. این مهم ترین درسی است که بچه ها در مورد پول یاد می گیرند. اگر آنها را درونی کنید و زندگی خود را صرف یادگیری بیشتر و بیشتر در مورد آنها کنید، این پایه ها هم شما و هم فرزندانتان را برای موفقیت مالی آماده می کنند. به یاد داشته باشید، برای ایجاد بچههای ثروتمند، باید به آنها به روشی که ثروتمندان آموزش میدهند آموزش دهید – الگو قرار دادن فرزندانتان بهترین راه است. در ادامه به بررسی هر یک از 4 اساس سواد مالی که در ابتدای مقاله گفته شد می پردازیم.
1. تفاوت بین یک دارایی و یک بدهی
بسیاری از مردم فکر می کنند که می دانند دارایی چیست درک این تفاوت اولین مورد از 4 اساس سواد مالی می باشد. به عنوان مثال، احتمالاً فکر می کنید خانه شما یک دارایی است – اما اینطور نیست. به یاد داشته باشید، برای ایجاد بچههای ثروتمند، باید به آنها به روشی که ثروتمندان آموزش میدهند آموزش دهید – الگو قرار دادن فرزندانتان بهترین راه است. حسابداران از یک تعریف استفاده میکنند که نیاز به اطلاعات مالی زیادی دارد تا افراد و شرکتها احساس کنند ثروتمندتر از آنچه هستند. این باعث می شود که آنها شاغل باشند و مشتریانشان به طرز سعادتمندانه ای ناآگاه باشند. ثروتمندان از تعریف دیگری مبتنی بر سادگی و واقعیت استفاده می کنند. دارایی هر چیزی است که پول را در جیب شما می گذارد و بدهی هر چیزی است که پول را از جیب شما خارج می کند.
خانه شما یک دارایی نیست زیرا هر ماه از جیب شما پول خارج می کند. حتی اگر مالک خانه خود هستید، باز هم باید هزینه مالیات، نگهداری و بیشتر را از جیب خود بپردازید. اما اگر ملکی اجاره ای دارید، این می تواند یک دارایی باشد، اگر هر ماه پولی را به شکل جریان نقدی در جیب شما بگذارد. هنگامی که مستاجر شما اجاره را پرداخت می کند، وام مسکن، نگهداری، مالیات و موارد دیگر را پوشش می دهد.
2. جریان نقدی در مقابل سود سرمایه
اکثر مردم برای سود سرمایه سرمایه گذاری می کنند درک این مورد دومین مورد از 4 اساس سواد مالی می باشد. ثروتمندان برای جریان نقدی سرمایه گذاری می کنند. به عبارت ساده، سرمایه گذاری برای سود سرمایه مانند قمار است. شما پول خود را سرمایه گذاری می کنید و امیدوارید قیمت آن بالا برود. به عنوان مثال، بسیاری از مردم خانه ای می خرند به این امید که بتوانند بعداً آن را با پول بیشتری بفروشند. در این بین باید هزینه رهن و خانه خود را بپردازند. پول از جیب آنها می رود. تبدیل به بدهی می شود. مشکل این است که وقتی برای سود سرمایه سرمایه گذاری می کنید، کنترلی روی افزایش یا کاهش قیمت ندارید، و مسئله بزرگتر این است که اگر سود کنید، بالاترین نرخ مالیات را پرداخت می کنید.
برعکس، ثروتمندان برای جریان نقدی سرمایه گذاری می کنند. بنابراین، برای مثال، آنها املاک و مستغلات سرمایه گذاری را با پول دیگران می خرند، مستاجرانی برای پرداخت هزینه ها پیدا می کنند و هر ماه اجاره را جمع آوری می کنند. به یک دارایی تبدیل می شود. و اگر سود سرمایه ای وجود داشته باشد، این یک امتیاز است. با سرمایه گذاری برای جریان نقدی به جای سود سرمایه، ثروتمندان بر درآمد خود کنترل دارند و کمترین نرخ مالیات را می پردازند – و گاهی اوقات هیچ مالیاتی ندارند.
اما سرمایه گذاری برای جریان نقدی، در حالی که یک مفهوم ساده است، به آموزش مالی قوی نیاز دارد تا بتوانید تصمیمات مالی خود را بگیرید.
3. استفاده از بدهی و مالیات برای ثروتمندتر شدن
مشاور مالی شما به شما خواهد گفت که بدهی بد است و مالیات اجتناب ناپذیر است درک این موضوع سومین مورد از 4 اساس سواد مالی می باشد. اما ثروتمندان میدانند که هم بدهی و هم مالیات میتواند برای ایجاد ثروت بیشمار استفاده شود. در مورد بدهی، دو نوع وجود دارد: بد و خوب. وقتی مشاور مالی شما به شما می گوید که از بدهی خودداری کنید، منظور آنها این است که از بدهی های بد خودداری کنید. بدهی های بد به شکل قرض گرفتن پول برای بدهی هایی مانند استفاده از کارت های اعتباری برای خرید تلویزیون و گرفتن تعطیلات، قرض گرفتن یک خط اعتباری در خانه شخصی شما و غیره است. دور ماندن از بدهی های بد توصیه خوبی است، اما مشکل این است که مشاور مالی شما در مورد بدهی خوب به شما چیزی نمی گوید.
طبق مفموم 4 اساس سواد مالی ،بدهی خوب بدهی است که برای خرید دارایی هایی مانند ملک اجاره ای استفاده می شود. وقتی از پول بانک برای خرید املاک و مستغلات استفاده میکنید، از پول کمتری برای تضمین یک دارایی استفاده میکنید، تنها با پرداخت پیشپرداخت به جای قیمت کامل، و اجاره مستاجر شما بدهی شما را میپردازد در حالی که مالک دارایی هستید و سود را به جیب بزنید وقتی صحبت از مالیات می شود، ثروتمندان می دانند که دولت ها کدهای مالیاتی را برای تشویق انواع خاصی از رفتار می نویسند. اگر دولتها از شما میخواهند که مسکن ارزان قیمت بسازید، مالیات شما را کاهش میدهند. اگر آنها می خواهند اکتشاف نفت را تشویق کنند، به شما کاهش مالیات می دهند. اگر بخواهند شغل بالاتری داشته باشند، به شما کاهش مالیات می دهند.
راز این است که بیشتر مزایای مالیاتی برای کمک به کارآفرینان و سرمایه گذاران ایجاد می شود. با آموزش مالی مناسب، شما نیز می توانید از کد مالیاتی استفاده کنید تا نه تنها ثروتمند شوید، بلکه هیچ مالیاتی نیز پرداخت نکنید. استفاده از بدهی خوب و ثروتمند شدن از طریق مالیات به سطح بالایی از هوش مالی نیاز دارد. اما همه می توانند این اصول را بیاموزند و عملی کنند.
4. تصمیمات مالی خود را بگیرید
وقتی در مورد دانش خود از پول مطمئن نیستید ، به دیگران اجازه میدهید که تصمیمات مالی شما را به جای شما بگیرند درک این مورد چهارمین مورد مهم از 4 اساس سواد مالی می باشد. شما به کارگزار خود اجازه می دهید تصمیم بگیرد که پول شما چگونه باید سرمایه گذاری شود. شما به بانک خود اجازه می دهید تا به شما بگوید چه نرخ سودی برای پول شما مناسب است. شما هر روند سرمایه گذاری را که در اخبار محبوب است دنبال می کنید.
ثروتمندان از جمعیت پیروی نمی کنند. آنها روندها را تعیین می کنند و تا زمانی که روندها به جریان اصلی تبدیل شوند، از بین می روند. راز آنها چیست؟ آنها خودشان به پول فکر می کنند و تصمیمات مالی خود را می گیرند زیرا هوش مالی بالایی دارند.