یک روز بهاری در سال 1389 بود که با مطالب آقای ارل نایتینگل آشنا شده بودم. تا قبل از آن روز، دیدگاهم نسبت به دنیا کاملا منفی بود. احساس یاس و نا امیدی و سردرگمی در درونم موج میزد. هر روز حالم بدتر میشد و نتایج ضعیفی در همه زمینه ها کسب میکردم و این اتفاق، تداوم داشت و از لحاظ جسمی و روحی در وضعیت مناسبی نبودم. واقعا فکر میکردم که همه چیز در مقابل من قرار میگیرد و همه عوامل دست به دست هم داده تا من زندگی خوبی نداشته باشم. انتظار داشتم که دنیا به من چیزی که میخواهم را بدهد و از اینکه این اتفاق نمی افتاد، شرایط سختی را تجربه میکردم که البته دیدگاه اشتباه من و درنتیجه؛ نوع ارتباطی که با دنیا برقرار کرده بودم، این نتایج را برای من رقم زده بود. از همان روز با خواندن مطالب آقای ارل نایتینگل ، نگرشم به کلی تغییر کرد. چیزهایی را فهمیدم که هرگز نمیدانستم. تصمیم گرفتم هر روز به مطالعه مطالب حوزه رشد شخصی بپردازم. لحظه ای به خودم آمدم که متوجه شدم، روزی چندین ساعت به مطالعه و جستجو و تحقیق در این مورد می پردازم. در همان چند ماه اول تغییرات مهمی در درون من و به تبع آن در رفتارها و زندگی ام رخ داد و این اتفاقات تشویقم میکرد که مطالعاتم را بیشتر کنم. در این مدت به هر آنچه که می آموختم، عمل میکردم. هر روز که میگذشت نسبت به مطالعه در این زمینه بیشتر علاقمند میشدم، زیرا تغییر در سبک زندگی، طرز تفکر، درآمد، رفتارم با دیگران ، دست یافتن به اهدافی که تعیین میکردم و خیلی از موارد دیگر باعث میشد که من بیشتر به مطالعه، جستجو، تفکر و تحقیق در حوزه رشد شخصی و حرفه ای بپردازم. اکنون ، با اشتیاق فراوان تصمیم گرفتم، آنچه تا به امروز با مطالعه آثار دانشمندان، فیلسوفان و متخصصان این حوزه فرا گرفتم و نیز مواردی که حاصل تجربه شخصی من با پیروی از این اصول بوده را با شما به اشتراک بگذارم، زیرا معتقدم که همه ما به این دنیا آمده ایم تا یاد بگیریم و در نتیجه، دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.