انگار همین دیروز بود که در همین کوچه پسکوچههای باغ فردوس، صمیمانه به راه میافتاد و عدهای با کلاه، کت و شلوار و دستمال هم شکل در کنارش بودند. بیشتر اهالی شوش ، دروازه غار ، چهارراه مولوی و باغ فردوس خاطرة او را هرگز از یاد نخواهند برد. طیب ؟ اما طیب حاجرضایی کیست ؟ از زمانی که نام طیب را شنیدهام شخصیت او برایم در هالهای از خاطره فرورفته است اما فکر میکنم این خاطره را غبار فراوانی در برگرفته است که میباید آن را پاک نمود. هنوز هم با اینکه در مورد طیب پرس و جو کرده ام ، باز برایم شخصیتی جذاب و خواندنی است، مثل یک شعر سپید، مثل سپیدهدم آسمان بهار، هرچند دربارة شخصیت ایشان نظرهای مختلفی وجود دارد، اما چه باید کرد؟ در این کتاب سعی شده است تا قسمتهایی از زوایای شخصیت طیب حاجرضایی برای مخاطب هر چه بیشتر روشن شود. چنان که دوستان و رفقای گرمابه و گلستان او، محققان و منتقدان تاریخی و رجال سیاسی که با طیب در ارتباط بودند، اذعان دارند: طیب بر سلک عیاران و فرهنگ لوطیگری از سجایای اخلاقی برخوردار بود، عاشقانه به آقا امام حسین(ع) عشق میورزید و هر محرم دستة بزرگی تشکیل میداد. عاقبت به خیر شدن نیز از فرهنگ عیاری و لوطیگری نشات میگیرد و طیب نیز عاقبت به خیر شد و عاقبتی شکوهمند و خاطرهانگیز داشت و این سرانجام حتی حرکتهای ناهمگون پیش از خود را تحت الشعاع قرار داد، هر چند در همان زمان، باز انسانی مشدی و لوطی بود و همین روحیه از آغاز تا پایان زندگیاش با وی همراه بود.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.