در یک بعدازظهر آفتابی زیبا در سال 1945، پنج هواپیما از باند فرودگاه فورت لادردیل، فلوریدا برخاستند. هواپیماها بمبافکن نیروی دریایی ایالاتمتحده بودند، اما آنها قصد پرتاب بمب را نداشتند. آنها فقط در یک دوره آموزشی بودند. قرار بود خلبانان به شرق، فراتر از اقیانوس پرواز کنند و سپس قبل از اینکه به خانه برگردند، مدتی به شمال بروند. قرار بود کل پرواز فقط دو ساعت طول بکشد. این سفر، پرواز 19 نام داشت.
اما ناگهان خلبانان گم و گیج شدند؛ آنها نمیدانستند از کدام طرف بروند؛ افسر مسئول دو قطبنما داشت تا جهت مناسب را به او نشان دهد؛ اما هر دو از کار افتاده بودند. او سعی کرد با برج کنترل تماس بگیرد اما رادیوی او هم خوب کار نمیکند. سپس خلبان دیگری که در همان نزدیکی پرواز میکرد شنید که آنها گم شدهاند. او پیشنهاد کمک کرد، اما افسر به او گفت که این کار را نکن.
قبل از اینکه روز تمام شود، هر پنج هواپیما بدون هیچ اثری ناپدید شده بودند! نیروی دریایی به سرعت هواپیمای دیگری را برای جستجوی آنها فرستاد – ولی آن نیز ناپدید شد! چگونه ممکن است این اتفاق رخ دهد؟! چگونه شش هواپیما و بیست و هفت مرد در هوای صاف ناپدید میشوند، نکته اینکه هیچکدام حتی سیگنال کمک اضطراری را هم ارسال نکردند! از طرفی همه هواپیماها قایقهای نجات داشتند. اگر خلبانان مجبور بودند هواپیماهای خود را در اقیانوس فرود بیاورند، حداقل برخی از خلبانان زنده میماندند؟
هفتهها نیروی دریایی، منطقه وسیعی از دریا را جستجو کرد. آنها هرگز حتی یک نشانة امیدوارکننده را پیدا نکردند؛ حتی یک قطعه کوچک از هواپیمای شکسته که در آب شناور باشد. اکنون نیز، با گذشت بیش از هفتاد سال، این داستان مردم را به فکر فرو میبرد که آیا در منطقه پرواز هواپیماها چیز عجیب و غیرمعمولی وجود دارد؟
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.