ثروتمند ترین مرد ایرانی
ثروتمند ترین مرد ایرانی
در دورانى كه دیگر كمتر از معجزه اقتصاد نوین یاد مى شود، یك ایرانى مقیم آمریكا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دست اندركاران اقتصاد نوین و آینده آن حفظ شود.
طى دهه نود چنان اقتصاد نوین همه كس و همه چیز را متوجه خود ساخت كه همگان باور كردند به زودى ساختارهاى سنتى اقتصاد و صنعت تحت تأثیر آن بسیار كمرنگ و كم رونق خواهند شد.
رشد سرسام آور اینترنت و شركت هاى نوپاى اینترنتى حتى نوعى فرهنگ جدید را در بین مدیران و فعالان اقتصادى ایجاد كرد. این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فكر كردن را تحت تأثیر خود قرار مى داد.
به عنوان مثال در بسیارى از شركت هاى نوین و نوپا لباس رسمى از كت و شلوار و كراوات به یك تى شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شركت هاى اینترنتى كه یك شبه ثروتمند شده بودند، معتقد بودند بین فضاى سنتى خانه و محیط شركت نباید مرزى گذاشت و لباس خانه و محل كار باید تا حد ممكن نزدیك به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان كار و «بقیه زندگى» از میان رفته و مرز هاى كار و اداره از میان بروند.
بقیه در ادامه مطلب
امیدیار در حال حاضر ثروتمندترین ایرانى است و در لیست ثروتمندترین ساكنان آمریكا هم مكان بیست و هفتم را به خود اختصاص داده است.
ایران- در دورانى كه دیگر كمتر از معجزه اقتصاد نوین یاد مى شود، یك ایرانى مقیم آمریكا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دست اندركاران اقتصاد نوین و آینده آن حفظ شود.
طى دهه نود چنان اقتصاد نوین همه كس و همه چیز را متوجه خود ساخت كه همگان باور كردند به زودى ساختارهاى سنتى اقتصاد و صنعت تحت تأثیر آن بسیار كمرنگ و كم رونق خواهند شد.
رشد سرسام آور اینترنت و شركت هاى نوپاى اینترنتى حتى نوعى فرهنگ جدید را در بین مدیران و فعالان اقتصادى ایجاد كرد.
این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فكر كردن را تحت تأثیر خود قرار مى داد.
به عنوان مثال در بسیارى از شركت هاى نوین و نوپا لباس رسمى از كت و شلوار و كراوات به یك تى شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شركت هاى اینترنتى كه یك شبه ثروتمند شده بودند، معتقد بودند بین فضاى سنتى خانه و محیط شركت نباید مرزى گذاشت و لباس خانه و محل كار باید تا حد ممكن نزدیك به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان كار و «بقیه زندگى» از میان رفته و مرز هاى كار و اداره از میان بروند.
در دوران ریاست جمهورى بیل كلینتون رشد بسیار بالا و بى سابقه بورس این تحول را مضاعف كرد.
اما اكنون خبر چندانى از آن سرو صداها و جار و جنجال هاى خیره كننده نیست. بااین حال پى یرامیدیار بیش از هر كس دیگرى باعث مى شود تا تصور گذشت از اقتصاد نوین حفظ شود. این مرد ایرانى الاصل با بنیان نهادن سایت حراج اینترنتى Ebay به یكى از سردمداران اقتصاد نوین بدل شده است.
قصه از كجا شروع شد
همانند بسیارى از داستان هاى موفقیت آمیز در رشته اینترنت داستان سایت Ebay هم در یك اتاق نشیمن آغاز شد.
پیرامیدیار كه تخصص وى در زمینه برنامه سازى رایانه اى است در اوقات فراغت خویش و در اتاق نشیمن خانه اش چند سایت اینترنتى را تحت یك مجموعه واحد و با آدرس www.ebay.com گرد آورده و اداره مى كرد.
یك بار وقتى كه تعطیلات آخر هفته اش طولانى شد تصمیم گرفت جایى را براى برگزارى حراج در اینترنت شكل دهد.
وى این كار را انجام داد و حاصل كارش را «حراج شبكه» نامید. براى آن كه كارایى سایت خود را امتحان كند یك دستگاه سوراخ كن لیزرى را كه ایراد فنى هم داشت به حراج گذاشت دو هفته بعد این دستگاه به قیمت ۱۴ دلار حراج شد.
بدین ترتیب اولین كالا در این سایت حراج شد و رسماً سایت مذكور آغاز به كار كرد. این اتفاق در سال ۱۹۹۵ روى داد و از آن به بعد چنان رشدى در Ebay پدید آمد كه وضعیت فعلى آن با شرایط سال ۱۹۹۵ اصلاً قابل مقایسه نیست.
سایت مذكور پس از شكل گیرى در سال ۱۹۹۵ تا مدتى با همان نام «حراج شبكه» فعالیت مى كرد. پس از مدتى امیدیار نامش را تغییر داد و آن را Ebay نامید.
ایده تشكیل این سایت به گفته خود امید یار خیلى ساده و البته ایده آلیستى بود: «از طریق اینترنت مى توان بازارى كامل و جامع ایجاد كرد كه در آن وضعیت عرضه و تقاضا براى همگان شفاف و روشن باشد.» اخیراً مصاحبه اى از امیدیار چاپ شده كه وى طى آن با یادآورى آن دوران مى گوید: «مى خواستم چیزى متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهایى بتواند هم تولید كننده و هم مصرف كننده باشد.» به تازگى هم یك نویسنده آمریكایى به نام آدام كوهن كتابى را با نام یى بى (Ebayمن) منتشر ساخت كه در آن به رموز موفقیت امیدیار و سایتش پرداخته است.
به اعتقاد كوهن، امیدیار خیلى زود دریافت كه ایده ساده اش یعنى همان چیزى كه چند سطر بالاتر از آن یاد كردیم مى تواند بسیار موفقیت آمیز باشد و ثروت كلانى را نصیب وى سازد.
او ابتدا كارش را براى تفریح و سپرى كردن اوقات فراغت انجام مى داد اما همین سرگرمى بدل به شركتى با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از آن كه اولین حراج در سال ۱۹۹۵ صورت گرفت شركت به حدى رشد كرده بود كه روزانه بیش از یك میلیون نفر از سایت Ebay بازدید مى كردند.
بزرگ ترین فروشگاه دنیا
رشد این شركت اینترنتى و سایت آن به حدى بالا است كه امروز دیگر هیچ فروشگاهى را چه در میان سایت هاى حراج اینترنتى و چه در میان لیست بزرگترین فروشگاه ها و سوپر ماركت هاى جهان نمى توان با آن مقایسه كرد. هیچ فروشگاهى را نمى توان در دنیا پیدا كرد كه میزان خرید و فروش كالا در آن به اندازه این سایت اینترنتى باشد.
امروز به طور متوسط روزانه ۱۲ میلیون عدد كالا در سایت Ebay به فروش مى رود. تعداد مشتریان ثبت شده Ebay هم ۱۴۴ میلیون نفر است. به عبارت دیگر ۱۴۴ میلیون نفر از مردم كره زمین مشتریان رسمى و دائم آن محسوب مى شوند. یكى از بهترین سال هاى امیدیار و سایتش سال ۱۹۹۷ بود كه در آن سال بالاترین رشد این فروشگاه اینترنتى به دست آمد.
در آن سال همچنین اولین مدیران شركت منصوب شدند. امیدیار در همین سال هم تصمیم گرفت كه براى تداوم رشد شركتش مدیران با تجربه را وارد Ebay كرده و خود نقش مشاور و «رئیس در سایه» را برعهده گیرد. او در تأسیس شركت یك شریك زیرك هم داشت: جف اسكول.
اسكول نیز این دیدگاه امیدیار را قبول داشت كه اگر چه ایده وى بسیار خوب بوده اما آنها خود به تنهایى نمى توانند در اقتصاد پر رقابت امروز هر كارى را انجام دهند.
این دو مدیرى را به ریاست شركت خویش برگزیدند كه هنوز هم ریاست Ebay را برعهده دارد. وى كه مگ ویتمن نام دارد اندكى پس از آغاز ریاست خود، توانست در سال ۱۹۹۸ Ebay را با موفقیت وارد بورس سازد.
حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنیانگذار آن یعنى امیدیار را چند برابر كرد. در آن زمان دیگر ایده ساده مرد جوان موجب پدید آمدن بزرگ ترین فروشگاه و مركز حراج دنیا شده بود.
آدام كوهن كه براى نوشتن كتاب خود اجازه یافته بود تمامى سوراخ ها و گوشه هاى نادیده شركت را مورد بررسى قرار دهد، در كتاب خودمصاحبه هاى متعددى با امیدیار و تعداد زیادى از پرسنل شركت انجام داده و حتى نظرات سرمایه گذاران را هم جویا شده است. وى در پایان تمامى این اقدامات نتیجه مى گیرد كه در میان شركت هاى بزرگ دنیا، نهاد اداره كننده سایت Ebay یكى از كم تنش ترین هاى آنهاست.
او یكى از دلایل این امر را نوع نگاه و رفتار مدیریتى امیدیار مى داند. وى خود نیز طى مدت تحقیقات خویش به یكى از شیفتگان و طرفداران سرسخت امیدیار و سایت وى بدل شده است.
لذا تقریباً تمام كتابش كه بیش از ۳۰۰ صفحه است صرف تعریف و تمجید از مرد جوان شده است.
مشابهت با بیل گیتس
بسیارى معتقدند آن كارى كه امیدیار انجام مى دهد نمونه مشابهى است با عملكرد غول نرم افزارسازى دنیا یعنى بیل گیتس و شركت وى- مایكروسافت.
هر دوى اینها در عالم رایانه سیر مى كنند و هر دو نیز انحصارگرند. گیتس در رشته نرم افزارسازى قدرت بلامنازع دنیاست و او از این جایگاه نیز به هر وسیله اى كه شده دفاع مى كند- ولو با شیوه هاى نه چندان اخلاقى.
مخالفان سایت Ebay و شخص امیدیار هم مى گویند همه چیز آن پول و مسائل مادى است و آنقدر بر این امر اصرار مى شود كه حتى حاضرند برخى موضوعات و پیش شرط هاى لازم را نادیده بگیرند.
در حال حاضر مى توان گفت Ebay تنها سایت جدى حراج در اینترنت است و سایرین در مقابل آن به هیچ وجه مجالى براى فعالیت ندارند.
امیدیار در مقابل این مخالفان بارها كوشیده با یك عبارت خاص و كلى جواب بدهد: «انسان اساساً موجود خوبى است.
اگر به او فرصت خوب عمل كردن داده شود عموماً رفتارش نیز خوب خواهد بود.» در بسیارى از صفحات اینترنتى مرتبط با Ebay وى همین عبارت را هم به صورت یك پند اخلاقى در گوشه اى از صفحه آورده است.
زندگى خصوصى
امیدیار به رغم مشابهت در رفتار به بیل گیتس برخى ویژگى هاى جالب دارد. غالباً لباس ساده به تن دارد و در اغلب عكس هایى كه از وى به چاپ مى رسد كراوات و كت و شلوار نپوشیده است. پیراهن معمولى و كاپشن چرمى ظاهراً لباس هاى محبوبش هستند- درست مثل مدیران اقتصاد نوین.
در سایت اینترنتى شخصى خویش كه در آن با مخاطبان و علاقه مندان پیغام رد و بدل مى كند، خودش را چنین معرفى كرده است: «من بیشتر عمرم فردى طرفدار تكنولوژى بوده ام. اگر چه شهرتم به واسطه ابداع Ebay است. اما سعى ام بر آن است كه دنیا را به مكانى بهتر بدل كنم.»
امیدیار در حال حاضر ثروتمندترین ایرانى است و در لیست ثروتمندترین ساكنان آمریكا هم مكان بیست و هفتم را به خود اختصاص داده است.
البته به رغم بحث ایرانى بودن وى، تنها یكى از والدینش ایرانى است و خودش هم در پاریس به دنیا آمده.
در سال ۱۹۶۷ یعنى زمانى كه خانواده اش در پاریس زندگى مى كردند، به دنیا آمد.
پس از آن پدرش براى تحصیل در رشته فیزیك عازم مریلند آمریكا شد تا در دانشگاه جان هاپكینز رشته محبوبش را دنبال كند.
پى یر امیدیار كه به همراه پدر و مادرش به آمریكا رفته بود طى دوران دبیرستان عاشق رایانه شد.
بالاخره هم توانست در سال ۱۹۸۸ در رشته رایانه از دانشگاه «تافتس» فارغ التحصیل شود.
پس از فارغ التحصیلى در شركت اپل (Apple)- سازنده رایانه- مشغول به كار شد. طى همین دوران با خانمى به نام پاملا آشنا شد و مدتى بعد هم با وى ازدواج كرد.
جالب است بدانید كه خانم پاملا نیز فامیل خود را به امیدیار تغییر داده است.
این زوج همانند بیل گیتس و همسرش اعلام كرده اند كه قصد دارند طى سال هاى آینده بخش عمده ثروت خود را خرج كنند.
آنها گفته اند كه تابیست سال آینده به جز یك درصد از ثروتشان بقیه آن را خرج مى كنند.
امیدیار چندان علاقه اى به موضوعات سیاسى ندارد و معمولاً در مورد ایران نیز اظهار نظر چندانى نمى كند.
او چند سال قبل بخشى از ثروت خود را در سایت گوگل كه بزرگ ترین موتور جست و جوى دنیاست سرمایه گذارى كرد.
چند ماه قبل ورود موفق گوگل به بورس باعث شد تا از این رهگذر نیز مبلغ كلان دیگرى نصیبش شده و باز هم بر ثروتش افزوده شود. مى گویند كسى تاكنون چهره او را بدون ریش ندیده است.