اپرا وینفری از سال 1950 به عنوان یک دختر کوچولو همیشه دوست داشت قصه بگوید. او در خارج از شهر کوسسیوسکو (می گویند: kah-zee-ESS-ko) نزدیکی می سی سی پی در مزرعه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرد. بنابراین، از آنجا که هیچ کودک دیگری در این نزدیکی زندگی نمیکرد حیوانات مزرعه دوست اصلی اپرا بودند.
او نامهای مختلفی برای خوکها و مرغها میگذاشت و برای آنها داستان تعریف کرد.
برخی از داستانهای او ساخته و پرداختة ذهن خلاق او بود و بعضی را از کتاب مقدس یاد گرفته بود. مادربزرگ اپرا خانم گتی مای لی از کتاب مقدس برای آموزش اپرا جهت خواندن استفاده میکرد. اپرا با اینکه سن کمی داشت ولی خیلی باهوش بود و داستانها را به راحتی حفظ میکرد. او به زودی شروع به خواندن آنها در کلیسا کرد.
اولین بار اپرا در جلوی کلیسا ایستاد تا کتاب مقدس را بخواند آن روز یکشنبه عید پاک سال 1957 بود و او فقط سه سال داشت. او لباسی که مادربزرگش درست کرده بود و کفشهای براق که برایش خرید کرده بود را فقط یکشنبهها میپوشید و بقیه هفته او پابرهنه رفت.
شرکتکنندگان گفتند: “این کودک مطمئناً در صحبت کردن نابغه است.” حتی برخی او را با استعداد صدا می کردند.
اپرا معنی این کلمه را نمیفهمید، اما او فکر میکرد که معنایش خوب بودن است او مثل همه بچهها توجه را دوست داشت؛ اپرا به تلاوت آیات کتاب مقدس در یکشنبه کلیسا ادامه میداد. هر چه بزرگتر میشد، در کلیساهای دیگر هم سخنرانی کرد و بخشهای طولانیتری از کتاب مقدس را تلاوت میکرد. گاهی اوقات شعر و نوشتههای نمایندگان مشهور شهر را نیز برای دیگران میخواند.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.