خرافه پرستی مردم ایران در مواجه با واکسن
خرافه پرستی مردم ایران در مواجه با واکسن
این جهالت تا بکی، این& ها چه حرف است. بدین اعتقاد سست سبب فوت این همه اطفال معصوم شده& اید بس نیست که می& خواهید این معنی را بیشرمانه به مشیت خداوندی اسناد بدهید. پناه می& برم به خدای از این اعتقادات باطلة شما …..
دولت آلمان امروزه دارای صد کرور رعیت است. در تمامی ممالک آلمان در ظرف سال دوازده ماه ششصد تن از اطفال آن مملکت از صدمة مرض آبله فوت نمی& شود اما شما از غایت و تنبلی و کاهلی و عدم علم و آگاهی در ظرف یک ماه هفتصد طفل معصوم را که از نخستین وسائط تکثیر جمعیت ملیه بودند در این قصبه کوچک مسافر دیار عدم کرده& اید و این را هم بی& باکانة به مشیت خداوندی نسبت می& دهد. هر گاه مشیت خداوندی بد آن تعلق گرفته بود پس جرا گریه و ناله می& کنی. این& همه آه& های آتشین برای چیست. باید شاد و خرم باشی. خلاصه باز عنان اختیار از دستم رفته حالتم دیگرگون گشت. دیدم یکی& دیگر از مسافرین به دقت تمام متوجه حالت من و سخنان من است. پرسید همشهری شما کجای هستید. گفتم اینجایی. گفت یعنی «مرندی». گفتم نه، ایرانی هستم، گفت نه، ایرانی این& گوهه سخنان نمی& گوید. گفتم ایرانی هستم ولی در مصر اقامت دارم. گفت دیدی من سهو نکرده& ام، ظن من درست درآمد. برادر عزیز، تندی و اوقات تلخی مکن. این آقا مرثیه& خوان این شهر است. درد او برای خودش کافی است، تو چرا دعوا و آزارش می& کنی. گفتم مقصود من دعوا و آزار نیست. من هر جا امثال این سخنان دور از حکمت و عقل بشنوم بی& اختیار عنان شکیبائی از دستم می& رود. خود انصاف بفرما، من حرف بد می& زنم؟ گفت من از اول ملتفت سخنان شما بودم، همه را به قاعده و حق گفتی اما زمان و مکان را هم باید ملاحظه نمایید. آری در آن مملکت& ها که شما دیده& اید آبله& کوبی می& کنند، کرانتین می& گذراند، و منافع این هر دو عمل نیز برای انسانیت چون آفتاب روشن است ولی این& قدر هست که در آن مملکت& ها در میان دولت و ملت معاملة پدر و فرزندیست. هر گاه یک بچه از ملت به قضا و بدون اجل حتمی درگذرد دولت چنان می& پندارد که آن طفل از خود او فوت شده، دقیقه& ای از جستجوی اسباب فوت آن طفل خودداری نمی& کند تا این که سبب فوت آن& را دریافته و برای آینده ابواب آن قضا را می& بندد. من خود مدتی در اسلامبول بوده، همه روزه می& دیدم که اطبای دولتی کوچه به کوچه، محله به محله، در به در خانه& ها را می& گردند، اطفال را مجاناً آبله& کوبی می& کنند. اگر احیاناً یکی طفل خود را آبله کوبی نکند و به اعتقاد همین جناب حاجی آخوند باشد پس از آن& که معلوم شد مورد مؤاخذه می& شود. در تمامی شهرها و قصبات حتی دهات گوشه و کنار نیز همین قاعده مستحسنه مجراست. تولدات نیز باید بنام و نشان ثبت دفتر نفوس بشود، وفیات نیز به همین منوال. در هر هفته مقدار فوت شدگان را به واسطة روزنامه& ها اعلام می& کنند که در ظرف این هفته فلان مقدار از اهالی شهر فوت شده& اند. مرض هر یک را نیز معین می& نمایند. هر گاه از امراض ساریه و مستولیه ظهور نموده باشد فوراً برای گرفتن جلو آن تدابیر مقتضیه به کار برده می& شود و ادارة صحیه کمال مواظبت و اقدامات را در رفع آن به عمل می& آورد.
برگرفته از کتاب سیاحتنامه ابراهیم بیک