دسته‌بندی نشده

کارآفرین ثروتمند کارآفرین فقیر

کارآفرین ثروتمند کارآفرین فقیر

سوالات احمقانه
روزنامه نگار: «چرا جت شخصی دارید؟
رابرت: “این یک سوال احمقانه است. یک سوال بهتر ممکن است این باشد: “چرا شما یک جت خصوصی ندارید؟”
روزنامه& نگار: «از من می& پرسی؟ “چرا من صاحب جت خودم نیستم؟”
رابرت: «این درست است. فکر نمی کنید این سوال بهتری باشد که از خود و برای خوانندگانتان بپرسید؟
روزنامه& نگار ساکت نشسته بود و اجازه می& داد تا سوال من به درونش برود.
پاسخ مشمئز کننده
متوجه شدم که پاسخ من مشمئز کننده بود. با این حال می خواستم به نکته ای اشاره کنم. این فرصت را به من بدهید تا دلایل خود را برای پرسیدن از روزنامه نگار که چرا هواپیمای شخصی خود را ندارد توضیح دهم.
در مارس 2020، در طول همه& گیری کووید-19، این روزنامه& نگار از دستیار اجرایی من سارا خواسته بود تا با من مصاحبه کند.
او توضیح داد که یک روزنامه& نگار آزاد است و مقاله& ای برای مجله& ای می& نویسد که به کارآفرینان، استارت& آپ& ها و «هیجان& بازان» غذا می& دهد.
سارا زمانی را تعیین کرد و از روزنامه& نگار خواست مجموعه& ای از سوالاتی را که می& خواست از من بپرسد، ارسال کند.
لیست سوالات او مستقیم بود، سوالاتی که بارها از من پرسیده شده بود. لیست سوالات او این بود:
آیا هر کسی می تواند کارآفرین شود؟
چرا از هر 10 کارآفرین 9 نفر در پنج سال شکست می خورند؟
از هر 10 کارآفرینی که در پنج سال اول زنده می مانند، چرا اکثر بازماندگان سخت کار می کنند، کوچک می مانند و رشد نمی کنند؟
چرا فقط تعداد کمی از کارآفرینان ثروتمند می شوند و بیشتر آنها ثروتمند نمی شوند؟
برای تشویق به کارآفرین شدن به کسی چه می& گویید؟
وقتم تنگ بود من در حال رفتن به یک جلسه در فلوریدا بودم، بنابراین توافق کردیم که در یک پارک هوایی خصوصی که جت من، لیر 60 در آنجا نگهداری می شد، ملاقات کنیم.
وقتی روزنامه نگار در هواپیمای من با من ملاقات کرد، لیست سوالات خود را به کلی فراموش کرد. گفت و گوی ما با سوال او آغاز شد:
“چرا شما یک جت شخصی دارید؟”
و پاسخ نفرت انگیز من این بود:
“چرا شما یک جت شخصی ندارید؟”
مصاحبه شروع شده بود.
من رئیس خودم هستم
روزنامه نگار به من اطلاع داد، او نیز یک کارآفرین بود.
“من رئیس خودم هستم. من برای خودم کار می کنم و فقط زمانی کار می کنم که بخواهم کار کنم.»
او از اصلاح سیاسی متنفر بود
او توضیح داد که زمانی به عنوان کارمند برای یک روزنامه بزرگ شهر کار می کرد. از آن متنفر بود. از کارمند بودن متنفر بود. از اینکه به او می گویند چه کار کند متنفر بود. او متنفر بود که به او گفته شود چه داستان هایی را می تواند پوشش دهد و چه داستان هایی را نمی تواند. و از رئیسش، سردبیر روزنامه متنفر بود.
این روزنامه& نگار به& ویژه از «اصلاح سیاسی» توسط سردبیرش متنفر بود.
مقاله& های روزنامه& نگار اغلب «تغییر» می& شد تا با دیدگاه& های سردبیر او و روزنامه «ووک»، از نظر نژادی نامتعادل، جنسیتی عجیب، محدود، از نظر مذهبی محدود، از نظر سیاسی لیبرال، و دیدگاه& های ضد ترامپ همخوانی داشته باشد.
روزنامه& نگار گفت: «من دیگر خبر جدید را گزارش نمی& کردم، یک داستان خبرساز را به «تبلیغات بیدار» تبدیل می& کردم.
او گفت: “من کارم را رها کردم زیرا می خواهم حقوق اصلاحیه اول خود را بازگردانم. من می خواهم روزنامه نگاری باشم که بتواند آزادی بیان و آزادی مطبوعات خود را عملی کند.»
من فقط توانستم با او موافق باشم. من هم همین آزادی ها را می خواهم.
و هر دو موافق بودیم. از زمان ظهور همه& گیری کووید، آزادی& های ما، به ویژه آزادی بیان ما به طور سیستمی مورد اختلاس قرار گرفته است.
وقتی پزشکان پزشکی به دلیل زیر سوال بردن سلامت عقل دکتر فائوچی اخراج شدند، هر دوی ما به شدت ناراحت شدیم. روزنامه نگار و من تعجب کردیم؛ حقیقت در مورد منشا ویروس کووید چه بود؟ آیا کووید از “خفاش ها” بود. یا تحقیقات “به دست آوردن عملکرد” بد شد. یا یک ویروس عمدی “فرانکنشتاین” برای سرپوش گذاشتن بر یک فاجعه مالی گسترده در “بازار repo”؟
سقوط بازار رپو در سال 2008
من و روزنامه نگار هر دو از یک تصادف مشابه در “ریپو مارکت” درست قبل از سقوط Lehman Brothers در سال 2008 مطلع بودیم.
هر دوی ما آگاه بودیم که سقوط سال 2008 در بازار رپو بسیاری از «بانک& های خیلی بزرگ برای ورشکستگی» را ورشکست کرد و تقریباً اقتصاد جهان را به سقوط کشید.
FYI: «بازار Repo» جایی است که بانک& های بزرگ، مؤسسات مالی و خانواده& های بسیار ثروتمند دارایی& های خود را به عنوان تضمین برای وام& ها وثیقه می& گذارند… دقیقاً مانند وثیقه مادر و پاپ خانه& هایشان، به& عنوان امنیت، برای وام مسکن یا تضمین بانک. ماشینی که می خرید، به عنوان وثیقه برای وام خودرو.
پیش بینی سقوط در CNN
در سال 2008، من در برنامه Wolf Blitzer در CNN بودم و پیش& بینی می& کردم که سقوط Lehman Brother قبل از سقوط Lehman پیش& بینی شود. من از پیش بینی سقوط Lehman Brothers مطمئن بودم زیرا از سقوط در بازار رپو مطلع بودم. من از سقوط Repo Market شنیدم زیرا بارمن محبوب من در شهر نیویورک، “برنی” می دانست که در راه است.
شب قبل از رفتن به CNN، از “برنی بارمن” پرسیدم که به ولف بلیتزر چه بگویم. برنی به سادگی گفت: «به او بگو که لمان پایین می& رود.»
همانطور که بیشتر شما می دانید، سقوط Lehmann شروع GFC، بحران بزرگ مالی 2008 بود.
وقتی از برنی متصدی باری که او در مورد سقوط بازار رپو و Lehmann Brothers می& دانست پرسیدم، برنی به سادگی گفت:
“شما نمی دانید که یک ساقی چقدر می آموزد که نوشیدنی سرو می کند.”
من همچنین متوجه شدم که برنی، که کافه& اش در منطقه مالی نیویورک بود، یک مرد ثروتمند بود، فقط بر اساس آنچه که به عنوان یک بارمن آموخته بود. برنی گفت:
شما نمی دانید که من چقدر ثروتمند و تحصیل کرده شده ام که به مست هایی که در یک بار نشسته اند گوش می دهم.
همانطور که پدر ثروتمندم اغلب به من و پسرش می گفت:
“برای ثروتمند شدن نیازی به مدرک دانشگاهی ندارید.”
سرزنش مردم فقیر
روزنامه& نگار و من هر دو از این که چگونه فقیر، مادر و پاپ، «وام& گیرنده& های گران& قیمت» برای سقوط سال 2008 مقصر شناخته شدند، به جای ثروتمندترین و بزرگترین بانک& های جهان که در حال سقوط بودند، منزجر شدیم.
همانطور که می دانید، GFC، بحران بزرگ مالی در سال 2008، ثروتمندترین بانک های جهان نجات یافتند، با این حال میلیون ها مادر و پاپ شغل و خانه های خود را از دست دادند.
Dé-já Vu دوباره
در 17 سپتامبر 2019، سقوط دیگری در “ریپو مارکت” رخ داد.
در سپتامبر 2019، کووید-19 به طور مرموزی از آزمایشگاهی در ووهان، چین ظاهر شد، آزمایشگاهی که دکتر فائوچی بدنام، از مرکز کنترل بیماری& های CDC، مدت& هاست با آن مرتبط بوده است.
سوال من این است:
«آیا سقوط بازار Repo و Covid-19 مرتبط هستند؟
روزنامه نگار با “بازار رپو” بسیار آشنا بود. او همچنین یک نویسنده مالی بود و از بازار رپو آگاه بود. او همچنین می& دانست که «بازار رپو» جایی است که بزرگ& ترین بانک& های جهان «دارایی& های مالی» را برای وثیقه می& دهند، درست همانطور که شما خانه& تان را برای وثیقه برای وام مسکن یا خودروتان را برای وام خودرو به وثیقه می& دهید.
و بسیاری از ما می دانیم، اگر مادر و پاپ در پرداخت وام خانه یا پرداخت خودروی خود شکست بخورند، بانک خانه یا ماشین آنها را “ریپوس” می کند.
Repo My Harley
یکی از پست ترین روزهای زندگی به عنوان یک کارآفرین، روزی است که موتورسیکلت هارلی دیویدسون من “repoed” شد.
خاطره یدک& کشی که به سمت انبارم می& آید، جایی که «استارت& آپ» من بود، در مغزم سوخت.
اولین کسب و کار بزرگ کارآفرینی من اولین شرکتی بود که کیف پول های نایلونی و Velcro را تولید کرد. ما بسیار موفق بودیم و کیف پول& ها را در سرتاسر جهان می& فروشیم، اما موفقیت باعث شکست ما شد. ما نتوانستیم تقاضای محصولات خود را تامین کنیم، بنابراین من از پرداخت هزینه هارلی دیویدسون خودداری کردم.
یک روز، یکی از دوستان من را دید که در حال سوار شدن به اتوبوس برای سرکار هستم. وقتی متوجه شد من وسیله نقلیه ای ندارم، به من پیشنهاد استفاده از یکی از «ماشین های کلکسیونر» خود را داد.
ماشینی که او گفت می توانم از آن استفاده کنم مرسدس بنز سفید 280 SL 1968 بود که رویه قرمز و داخل آن قرمز بود. این یک ماشین کلکسیونی کلاسیک بوده و هست.
یک روز در مرکز شهر هونولولو بودم و در یک منطقه پارکینگ ممنوع نشسته بودم. من خیلی شکسته بودم؛ نه یک سکه داشتم نه یک ربع که به پارکومتر غذا بدهم. منتظر بودم تا ماشینی از پارکینگ خارج شود و هنوز مدتی روی کنتور باقی مانده بود.
همان& طور که در منطقه بدون پارکینگ نشسته بودم، دوستی که زمانی با من در زیراکس کار می& کرد، از کنارم گذشت. او می& دانست که من امنیت شغلی زیراکس را ترک کرده& ام تا اولین کسب& وکارم را شروع کنم. وقتی مرا دید که در مرسدس بنز دوستم نشسته ام، لبخندی زد و گفت:
«تبریک می& گویم، کسب& وکار جدید شما باید خیلی خوب پیش برود.»
درست در همان لحظه، یک ماشین شروع به بیرون کشیدن از فضای پارک خود کرد، در حالی که زمان هنوز روی متر بود، بنابراین لبخندی زدم و گفتم:
“متشکرم. من خیلی خوش شانسم.”
سپس به سرعت حرکت کردم تا با زمان باقی مانده روی پارکومتر، جای پارک را بگیرم. من دروغ نگفتم در آن لحظه من کاملاً شکسته بودم، اما در آن لحظه احساس می کردم بسیار خوش شانس هستم.
سخنان ایلان ماسک
در سال 2022، به الون ماسک گوش می& دادم و به سؤالاتی درباره کارآفرین بودن پاسخ می& دادم. یک سوال از او پرسیده شد
بود:
“چه کلمات تشویقی به یک فرد می گویید تا کارآفرین شود؟”
پاسخ ایلان:
«شکست در اینجا یک گزینه است. اگر همه چیز شکست نمی خورد، شما به اندازه کافی نوآوری نمی کنید.»
موافقم. من بارها شکست خورده ام و به پایان رسیده ام. من و همسرم کیم، پس از راه& اندازی شرکت پدر ثروتمند در سال 1997، به موفقیت& های باورنکردنی دست یافتیم. اپرا وینفری قبل از اینکه «رئیس& جمهور ترامپ» شود، من را در برنامه خود و «دونالد» داشت و من دو کتاب درباره کارآفرینی نوشتم.
شکست دری به سوی موفقیت است:
همانطور که هر کارآفرین موفقی می داند، شکست شما بسیار بیشتر از موفقیت شماست.
توماس ادیسون وقتی از او پرسیده شد که چند بار قبل از اختراع لامپ برق شکست می خورد، پاسخ داد:
“من شکست نخوردم. من با موفقیت 1014 بار متوجه شدم که چه چیزی کار نمی کند.
به همین دلیل است که ایلان ماسک درست می گوید:
“اگر برای کارآفرین شدن نیاز به تشویق داشته باشید، هرگز کارآفرین نخواهید شد.”
آیا هر کسی می تواند یک کارآفرین باشد
به سوال متداول:
«آیا کسی می تواند کارآفرین شود؟
پاسخ من این است:
“آره.”
من اغلب داستان یک دانش آموز دبیرستانی در محله ام را تعریف می کنم که در حالی که برای کلاس های دبیرستان خود درس می خواند، خدمات نگهداری از نوزاد را ارائه می داد.
اگرچه پدر و مادرش ثروتمند بودند، اما او با کمک هزینه تحصیل در دانشگاه، با کمک هزینه تحصیلی، و بدون وام& های سنگین دانشجویی، که بدترین نوع وام ممکن بود، به اندازه کافی پول می& گرفت و پس& انداز می& کرد.
مشکل
مشکل این است که در حالی که تقریباً همه می توانند کارآفرین شوند، تعداد کمی از آنها کارآفرین ثروتمند خواهند شد.
همانطور که آلبرت اینشتین اعلام کرد:
“تنها دو انگیزه اصلی برای همه ابتکارات انسانی وجود دارد: ترس و اشتیاق.”
سیستم آموزشی فعلی ما از ترس از شکست به عنوان انگیزه اصلی استفاده می کند و می گوید، اگر شکست بخورید، شغل خوب، مطمئن و پردرآمدی نخواهید داشت.
کتاب شماره دو در سری کتاب های پدر پولدار، چهرراه پولسازی است که از همین سایت قابل تهیه است.
کارآفرین ثروتمند کارآفرین فقیر
ANNOUNCING، زیر نام تجاری جدید شرکت پدر پولدار، کارآفرین ثروتمند کارآفرین فقیر است. این برند فرعی جدید برای افراد جوان یا مسن، ثروتمند یا فقیر، تحصیل کرده یا غیردانشگاهی، که می& خواهند یاد بگیرند که چگونه در ربع «B» و «I» کارآفرین باشند، است.
وقتی از روزنامه نگار سوال مشمئز کننده ای پرسیدم:
چرا صاحب جت خودت نیستی؟
روزنامه نگار با تحصیلات و طرز فکر رایج در ربع «S» عمل می کرد. بزرگترین بخش این طرز فکر ترس از شکست است.
همانطور که انیشتین بیان کرد:
“تنها دو انگیزه اصلی برای همه ابتکارات انسانی وجود دارد: ترس و اشتیاق.”
بیشتر «E» و «S» از شکست خوردن می ترسند و آرزوی امنیت دارند.
در سمت “B” و “I”:
بیشتر «ب» و «من» از گرفتار شدن می ترسند و آرزوی آزادی دارند.
اگر همان روزنامه& نگار بخواهد جت شخصی خود را داشته باشد، باید مانند یک کارآفرین در ربع «ب» و «من» فکر کند، درس بخواند و عمل کند، که ترس از شکست را در او ایجاد می& کند و اشتیاق او را برای این کار افزایش می& دهد. امنیت.
س: آیا E و S امکان دستیابی به آزادی وجود دارد؟
ج: بله. کاملا. تنها چیزی که لازم است آگاهی و آموزش مالی است. در واقع، همه کارکنان و کارمندان شرکت پدر پولدار انگیزه و تشویق به حضور در هر دو طرف ربع جریان نقدی هستند.
Rich Dad یک طرح 401k یا IRA پر از سهام، اوراق قرضه، صندوق های سرمایه گذاری مشترک یا ETF ارائه نمی دهد. همه کارکنان و کارمندان شرکت پدر ثروتمند تشویق می& شوند تا «Side Hustle» خود را داشته باشند و در املاک اجاره& ای، طلای واقعی، نقره و ارزهای دیجیتال سرمایه& گذاری کنند.
همه کارکنان و کارمندان بهترین های هر دو طرف ربع جریان نقدی را دارند. آنها امنیت دارند و برای آزادی خود تلاش می کنند.
به همین دلیل است که من هیجان زده هستم که اعلام کنم، کارآفرین ثروتمند، کارآفرین فقیر، یکی از برندهای فرعی شرکت پدر پولدار، با مجموعه ای از کتاب ها، پادکست ها و ویدیوها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *