دیوید بکهام، پنج ساله، چنان هیجانزده بود که گویی صبح کریسمس است! 6 سپتامبر 1980 بود و پدرش تد او را برای تماشای اولین بازی فوتبال حرفهای خود همراه میبرد. آنها قصد داشتند بازی منچستریونایتد را ببینند (یکی از محبوبترین تیمهای ورزشی در جهان). یونایتد با تاتنهام بازی میکرد؛ این دو تیم در لیگ برتر انگلیس بودند (لیگ برتر فوتبال حرفهای در انگلیس). دیوید و پدرش با اتومبیل خود را به استادیوم تاتنهام رساندند که حدود بیست و پنج دقیقه از خانه آنها در چینگفورد فاصله داشت. دیوید پیراهن قرمز محبوب یونایتد را به تن کرده بود. وقتی آنها وارد استادیوم عظیم شدند، دیوید از شوق محکم دست پدرش را گرفت. آنها هر دو از بازی بسیار هیجانزده بودند به همین خاطر خیلی زود به آنجا رسیده بودند. آنها دو نفر از اولین طرفداران حاضر در آنجا بودند.
صندلیهای آنها بسیار بالاتر از زمین بود، دور از زمین، اما دیوید اهمیتی نمیداد. او هر دقیقه از بازی را دوست داشت. او عاشق تشویق بلند هواداران و نحوه حرکت و پاسکاری سریع توپ فوتبال از یک بازیکن به بازیکن دیگر بود. آن بازی با تساوی 0-0 به پایان رسید. دیوید نتوانست هیچ گلی را ببیند.
تد درباره پسرش گفت: “من هرگز او را اینقدر هیجانزده ندیده بودم.”
وقتی بازی تمام شد، تد پسرش را از پلههای شیبدار استادیوم پایین برد. دیوید به سمت پدرش برگشت و گفت: “بابا، روزی من میخواهم برای منچستریونایتد بازی کنم.” تد خندید و پاسخ داد: “آنوقت من میآیم بازی تو را تماشا میکنم.”
وقتی دیوید این حرف را میزد، پدرش زیاد او را جدی نمیگرفت. از این گذشته، فقط بهترین بازیکنان میتوانند برای منچستریونایتد بازی کنند. از آن روز به بعد، او در حد توانش برای تحقق آن آرزو تلاش کرد. تقریباً هر ساعتی که میتوانست فوتبال تمرین میکرد. هر روز و هر سال، او بهتر و بهتر میشد.
دیوید بکهام به یکی از بهترین و مشهورترین بازیکنان فوتبال تاکنون تبدیل شد. وی یازده فصل در منچستریونایتد، چهار فصل در رئال مادرید اسپانیا، شش فصل در لسآنجلس گلکسی کالیفرنیا و یک فصل در پاریسن ژرمن فرانسه بازی کرد. وی همچنین چهارده سال در تیم ملی انگلیس حضور داشت.
دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.