يك شعر كامپيوتري
يك شعر كامپيوتري
دوباره شب شد و من بيقرارم کانکت کن زود بيا در انتظارم
بيا من آمدم پاي مسنجر شدم محسور از آواي مسنجر
بيا هارد دلت را ما ببينيم گلي از گنج هوم پيجت بچينيم
بيا ايکن نماي بي نشانم که من جز آدرس ميلت ندارم
بيا فرهاد باز بي تو غش کرد و حتي هارد ديسکم هم کش کرد
بيا اي عشق دات کام عزيزم به پاي تو دبليوها بريزم
مرا در انتظار خويش مگذار و يا ز اندازه آن بيش مگذار
بيا اي حاصل سرچ جهاني بيا اجرا کن آن فايل نهاني
بيا در دل تو را کم دارم امشب حدودا” صد مگي غم دارم امشب
اگر آيي دعايت مينمايم دعا تا بي نهايت مينمايم
اگر آيي دعاي من همين است و يا نقل به مضمونش چنين است
مبادا لحظه اي دي سي شوي يار جداي از آن پي سي شوي يار
مبادا نام ما را پاک سازي و کاخ آرزو ها را خاک سازي
بمان تا جاودان اندر دل من بمان تا حل شود هر مشکل من