ویندوز7، ایده من بود
ویندوز7، ایده من بود
جولی لارسن-گرین، مدیر سابق بخش تجربه ویندوز شرکت مایکروسافت، در دوره فعالیتش به تازگی توانسته شاهد موفقیت سیستمعامل جدید این شرکت یعنی ویندوز 7 باشد. این برنامه که ماه گذشته وارد بازار فروش شد توانست هم بین کاربران رایانه و هم متخصصان فناوری به موفقیت دست یابد. فروش اولیه آن 234 درصد بالاتر از نسخه بدنام پیشین خود، ویندوز ویستا بود.
روزنامه تلگراف به مناسبت این موفقیت با وی گفتگویی کرده که در ادامه میخوانید.
از ورودت به مایکروسافت و تغییری که ایجاد کردی، بگو.
من دقیقا زمانی وارد مایکروسافت شدم که ویستا به تازگی وارد بازار شده بود. مایکروسافت میدانست که در مورد ویستا اشتباه کرده و تحت فشار شدیدی برای ساخت برگ برنده دیگری به عنوان ویندوز7 بود. در آن زمان من فکر کردم این بهترین فرصت برای بازنگری در نحوه کار گروه است و به جای این که گروههای مهندسی متفاوتی برای جستجو، امنیت و شبکه بگذارم، رویکرد پیوستهتری را وارد کار کردم. افراد را بر اساس بخشهای نرمافزاری که قرار بود با هم کار کنند گروهبندی کردم، نه بر اساس ویژگیهای تخصصی قابل تحویل. برای مثال، قبلا یک گروه رسانه داشتیم که همه موارد مربوط به رسانه را زیرنظر داشت؛ اما اینبار بخشی از آن به گروه گرافیک و بخشی دیگر به به واحد ابزاری واگذار شد. هر بخش برای گروه کدهای تحت مسئولیت خود، گروه فناوری خودش را دارد، یک رویکرد پیوسته!
ایجاد چنین تحولی معمولا دشوار است، اما به نظر میرسد ورود شما برای مایکروسافت به نوعی تنفس در هوای تازه بود.
من روی بسته نرمافزاری آفیس کار کرده بودم و هیچوقت به یک سیستمعامل فکر نکرده بودم؛ برای همین زمان زیادی صرف یادگیری در مورد بازار، مسائل و افراد این گروه کردم. وقتی ویستا به بازار رسید، مثل یک وصله ناهماهنگ بود. اتمام ویستا خیلی طول کشیده بود و طی آن زمان، تغییرات زیادی در دنیا اتفاق افتاده بود. این باعث شد که مجبور شویم در کار بازنگری کنیم. باید از خودمان میپرسیدیم آیا همه آن چیزهایی که فکر میکردیم درست است، هنوز هم درست است؟
در مورد نحوه بازنگری کار که از آن صحبت کردی و تغییراتی که خصوصا در ساخت ویندوز 7 اعمال کردی، بیشتر توضیح میدهی؟
خب،در ابتدا اطلاعات فراوانی در مورد رفتار کاربران جمعآوری کردیم تا ببینیم چه تغییراتی لازم است. اولین کاری که مردم میکنند، رفتن به سراغ اینترنت است. بنابراین یکی از مواردی که روی آن متمرکز شده بودیم، کوتاه شدن زمان اتصال به اینترنت بود. در فرآیند بالا آمدن ویندوز و ترتیب برنامههایی که باید اجرا میشدند نیز بازنگری کردیم. ما میخواستیم که رایانههای شما در چرخه بالا آمدن خیلی سریع به اینترنت وصل شود. به علاوه ما سعی کردیم یک سیستمعامل مبادی آداب طراحی کنیم. ما نمیخواستیم جریان کار افراد به هم بخورد، برای همین تا جایی که امکان داشت، پیامهای ویندوز را که اتفاقا مردم از آنها بیزارند، کم کردیم.
به نظر میرسد نمیتوان دیدگاه همدلانه و طراحی زنانهات را در این سیستمعامل ندیده گرفت. انگار شما به نسبت دیگر همکارانت دید لطیفتری به صنعت نرمافزار داری. چه شد که وارد این کار شدی؟
در مدرسه همیشه ریاضیام خوب بود. زادگاه من ایالت واشنگتن، یعنی همان زادگاه مایکروسافت است. اول تصمیم گرفتم در دانشگاه وستواشنگتن علوم رایانه بخوانم، اما سایتهای رایانه دانشگاه تنها بعدازظهرها برای دانشجویان باز بود که من سر کار بودم، برای همین رشتهام را عوض کردم و مدیریت بازرگانی با گرایش مدیریت و سیستمهای اطلاعاتی و زیرشاخه رایانهای خواندم. بعد برای مایکروسافت و الدوس (شرکت تامین راهحلهای نرمافزاری) تقاضای کار فرستادم. همان روزی که با الدوس قرار مصاحبه داشتم، نامه «متشکریم، اما نه! ممنون» مایکروسافت به دستم رسید. در الدوس برای ده ماه در بخش پشتیبانی کار کردم و به تلفنها جواب میدادم، تجربه آموزشی واقعا بزرگی برای من بود و در مورد همدلی با کاربران خیلی چیزها یاد گرفتم.
بعد، یک بار دیگر برای کاری در مایکروسافت تقاضا دادم و وارد گروه ویژوالسیپلاسپلاس(Visual C++) و اینترنت اکسپلورر شدم و بعد به گروه آفیس رفتم.
در آفیس، نوارابزارها را جایگزین منوها کردی که کاربران بسیار میپسندند، بنابراین خیلی جای تعجب نداشته که شما را برای پروژه ویندوز 7 انتخاب کنند.
خیلی از چیزهایی که من یاد گرفتهام، از همدلی ناشی میشوند؛ اینکه همه چیزهایی را که بلدی فراموش کنی و بتوانی یک محصول را طوری ببینی که انگار اولین بار است میبینی و بعد، از دید یک کاربر به آن فکر کنی.
تا اینجا درگیر آینده سیستمعامل ویندوز بودهای، آیا انتظار داری که از آن برنامهای بر اساس مرورگر، مانند سیستمعامل آینده گوگل یعنی کروم بیرون بیاید؟
مرورگر سهم مهمی در کارهایی که با رایانه انجام میدهید، دارد. اما میتوانید بدون مرورگر هم سراغ اینترنت بروید و کارهایتان را انجام بدهید. من فکر میکنم تا زمانی که بخواهید به ابزراهای دیگر متصل شوید یا از مزایای سختافزارهای تازه مثل صفحه لمسی بهرهمند بشوید، دیگر تنها دنیا را از درون یک مرورگر نگاه نمیکنید. مرورگر هم باید روی چیزی راهاندازی بشود.
پدیدههای دیگری مثل واسطهای کنترل از طریق حالت بدن، مانند نمونه آزمایشی پروژه ناتال مایکروسافت هم جذابیتهای خاصی دارند. منطقی است که مایکروسافت روی نسخههای بعدی ویندوز طرحریزی کرده باشد.
ترجیح میدهم این پرسش را پاسخ ندهم! اما وقتی فناوری بداند که شما کجا هستید، به چه چیزی نیاز دارید و چه چیزی برایتان اهمیت دارد، کارهای جالب زیادی میتواند انجام بدهد!