دسته‌بندی نشده

منظور كيوساكي از هوش مالي چيست؟

منظور كيوساكي از هوش مالي چيست؟

منظور كيوساكي از هوش مالي چيست؟
رضا جم :كتاب افزايش هوش ماليِ رابرت كيوساكي براي كساني نوشته شده است كه بادهاي تغيير را احساس مي& كنند. در واقع، درك كرده& اند كه جهان در مسيري& ست كه ديگر سبك& هاي قبلي زندگي به كاري نمي& آيد و اگر مي& خواهيد اسير بحران& هاي پي& درپي در زندگي مادي نشويد بايد به مطالعه& ي موجي بپردازيد كه دنياي امروز را با خود مي& بَرَد. كتاب رابرت كيوساكي به تمامي در مورد همين موضوع است. كتابي كه بلافاصله بعد از بحران مالي اخير در آمريكا نوشته شده و شايد يكي از انگيزه& هاي كيوساكي از نوشتن اين كتاب، بيان فقط يك جمله باشد: «ديديد گفتم.»
اما بي& انصافي& ست اگر ارزش اين جمله را دست& كم بگيريم. چون كيوساكي ده-يازده سال قبل از اين كتاب، در كتاب معروف& اش پدر پولدار، پدر بي& پول گفته بود كه روي ملكي كه در آن زندگي مي& كنيد به عنوان سرمايه& ي زندگي& تان نگاه نكنيد و حالا بعد از ده سال، خيلي& ها ياد پيش& بيني جناب كيوساكي افتاده& اند و اعتراف مي& كنند كه چه خبطي كرده& اند كه سرمايه& ي زندگي& شان را پاي اقساط نامتناهي خانه& شان ريخته& اند. اما اين همه& ي ماجرا نيست. كيوساكي نمي& گويد كه با وقوع بحران مالي، جهان را رسم و آئين دگر گشته است؛
بلكه سرچشمه& ي اين تحول را به حدود چهار دهه& ي قبل در سال 1971 مي& برد و اقدام ريچارد نيكسون را مبني بر حذف طلا از پشتوانه& ي دلار آمريكا سرآغاز روزگار جديد برمي& شمارد و كاهش روز به روز ارزش پول را نتيجه& ي مستقيم اين رويه مي& داند. البته در ميان مضراتي كه برمي& شمارد اين يكي را نمي& گويد كه آمريكا با اتكا به اين تصميم، حدود چهل سال است كه به كشورهاي مختلف، كاغذ-پاره& اي به نام دلار مي& دهد و به جاي& اش كالا مي& گيرد.
اما در مورد ويژگي& هاي دنياي جديدي كه جناب كيوساكي برمي& شمارد، اگر خواننده& ي آثار او بوده باشيد، مي& دانيد چه& ها هستند. اين كه ديگر، تحصيلات آكادميك و استخدام در يك شغل با حقوق بالا، جوابگوي زندگي در دوران حاضر نيست و بايد از سمت كارمند و خويش& فرماي چهارراه پول& سازي جناب كيوساكي به سمت ديگر آن كه سرمايه& گذاري و تجارت است مهاجرت كنيد. اما حتي آن& ها كه خواننده& ي دائمي آثار كيوساكي بوده& اند با من هم& عقيده هستند كه اين كتاب كيوساكي، يك طرف و كتاب& هاي ديگر او حتي پدر پولدار، پدر بي& پول، طرف ديگر. اما چرا چنين نوشابه& ي بزرگي براي اين كتاب باز مي& كنيم؟
علت را بايد در همان پنج كليدي جست كه رابرت كيوساكي در كتاب خود توضيح مي& دهد. شايد بتوان اين كتاب را مانيفست كيوساكي دانست كه در آن، تئوري& هاي 12-10 ساله& اش را در كتاب& هاي مختلفي كه نگاشته است در قالب پنج كليد طلايي توضيح مي& دهد. قبول كه با كتاب& هاي ديگر كيوساكي، شناخت جامعي از رفتارهاي هركدام از دو پدر پولدار و بي& پول به دست مي& آوريم.
اما همه& ي اين& ها در اغلب كتاب& هايي كه از كيوساكي خوانده& ايم در حد تئوري باقي مي& ماند و مثلا روشن نمي& شود كه نگاه دقيق كيوساكي به سرمايه& گذاري در ملك و املاك چگونه است يا وقتي مي& گويد جريان نقدينگي ايجاد كنيد، لُپ كلام& اش دقيقا چيست. كتاب هوش مالي كيوساكي، منظومه& ي فكري او را تكميل مي& كند و شايد اين كه مي& گويم اغراق باشد اما به نظر من اگر بعد از خواندن اين كتاب، نخواستيد كتاب ديگري از كيوساكي بخوانيد، چيز زيادي از دست نداده& ايد. مگر اين& كه بخواهيد جزئيات ديدگاه& هاي كيوساكي را درباره& ي مثلا سرمايه& گذاري در بازار طلا دريابيد كه آن، حكايت ديگري& ست. اما اين پنج كليد يا پنج راه بزرگ كيوساكي چيست؟

كليد اول، همان چيزي& ست كه خيلي& ها دنبال& اش هستند؛ يعني درآمد بيشتر. اصلا شايد خيلي& ها اين را تنها راز ثروتمندي مي& دانند. اين& كه در جايي قرار بگيري و كاري به& دست بياوري كه پرپول باشد و سيل پول را به جيب سرازير كند. احتمالا وقتي از كيوساكي مي& شنويد كه بايد پول بيشتري دربياوريد، يك& راست مي& رويد سراغ اين& كه اضافه& كار بايستيد و صبح تا شب كار كنيد تا درآمد آخر ماه& تان سر به فلك بگذارد. اگر در چنين خيالاتي هستيد بايد بگويم كه غلط اندر غلط عمل كرده& ايد. منظور كيوساكي از حصول درآمد بيشتر، اين نيست كه بيشتر تلاش كنيد بلكه مي& گويد هوشمندانه تلاش كنيد.
منظور از هوشمندانه تلاش& كردن را مي& توان به كاشتن دانه& ها تعبير كرد. همان دانه& هايي كه بعد از مدتي از كاشت& شان، اندك& اندك شكوفا مي& شوند و صاحب اين دانه& ها را از اين دورانديشي خود بهره& مند مي& سازد. اگر در پي درآمد بيشتر هستيد بايد دنبال توسعه& ي كسب& وكار خودتان باشيد نه اين& كه بخواهيد در چندجاي ديگر هم استخدام شويد و از خودتان آن& قدر كار بكشيد كه ديگر، تواني براي لذت& بردن از پول باقي نماند.
اما ماجرا فقط لذت& بردن نيست كه اين كم& ترين و كم& ترين است. اصل قصه مربوط مي& شود به همان سال كذايي 1971 و اقدام كذايي& تر ريچارد نيكسون كه نتيجه& اش اين بود كه شاخص& هاي اقتصادي را در كوتاه& مدت بالا برد و در بلندمدت، دچار دردِ بي& درمان كرد. حالا اين چه& ربطي دارد به افزايش درآمد و جريان درآمدي. واقعيت اين است كه با برداشته& شدن پشتوانه& ي طلايي دلار، حقوق و متعاقب آن پس& اندازكردن حقوق و… تنها كاري كه مي& كند اين است كه پول را روزبه& روز بي& ارزش& تر مي& كند و تنها چاره، توسعه& ي كسب& وكار شخصي& تان و سرمايه& گذاري در جاهايي& ست كه جريان نقدينگي ايجاد مي& كند.
در واقع اگر مي& خواهيد توصيه& هاي جناب كيوساكي را به& كار ببنديد بايد دنبال كسب& وكار خودتان باشید. نه، دنبال استخدام& شدن و حقوق بالا و اين حرف& ها. جان كلام اين است كه بايد فروشندگي بياموزيد. همان كه لازمه& ي ايجاد يك كسب& وكار و موفق& شدن در آن است. اين& جوري هم هوش مالي خود را افزايش داده& ايد، هم متعاقب آن، سيل پول را روانه& ي جيب& تان كرده& ايد.

كليد دوم در مورد راه& هاي نگه& داري از پول است. در اين& جا بايد با شرايط اقتصادي اجتماع خود آشنا باشيد و معلوم است كه آشناشدن با آن نتيجه& اي جز افزايش هوش مالي دربرندارد. بايد قوانين مالياتي را خوب بشناسيد و با مفهومي به نام تورم و اين& كه پول& تان را چگونه بي& ارزش مي& كند آشنا باشيد. خيلي& ها كه از تورم در اقتصاد مي& نالند اگر بپرسي اين تورم، ناشي از چيست يا چه اثري بر پس& اندازهاي& تان دارد باور كنيد جواب درست و حسابي براي اين قضيه ندارند.
نمونه& اش اين است كه مي& گويند اگر قيمت بنزين و آب و برق و گاز افزايش نيابد آن& وقت تورمي وجود نخواهد داشت و فكر مي& كنند انجماد قيمت اين اقلام، راه مبارزه با تورم است. ولي ديده& ايم كه اين راهكارها كه ناشي از كم& اطلاعي& ست چه بلايي سرِ اقتصاد يك اجتماع مي& آورد. در واقع هوش مالي شماره& ي دو در اين خلاصه مي& شود كه عناصر موثر بر ارزش پول& تان را شناسايي كنيد كه اگر اين يكي را خوب بشناسيد يك راز مهم را كه همان محافظت از پول& تان است، دريافته& ايد و اين، كم، درك و دريافتي نيست.

هوش مالي شماره& ي سه، ملزوم هوش مالي شماره& ي يك است. اين كه ياد بگيريد پول& تان را درست، بودجه& بندي كنيد. درست، بودجه& بندي& كردن پول به چه معناست؟ اگر به توصيه& ي قديمي معروف گوش كنيد اين است كه بايد طبق پولي كه دريافت مي& كنيد خرج كنيد كه اگر جز اين باشد مصداق همان شعر معروف شده& ايد كه مي& گويد: «بر احوال آن مرد بايد گريست كه دخل& اش بُوَد نوزده، خرج بيست.» اما از نظر كيوساكي دوره& ي اين حرف& ها گذشته است و حالا بايد نه تنها بر احوال آن مرد گريه كرد كه خرج& اش به بيست رسيده است كه بايد بر احوال مردي هم كه دخل و خرج& اش جور است و هر دو نوزده است، قطرات اشكي از ديده چكاند.
اگر مردي كه خرج& اش بيست است، خيلي زود متوجه اوضاع درهم& اش مي& شود، ماجراي مردي كه دخل& وخرج& اش را تراز كرده است، حكايت آن بيماري و مرضي مي& شود كه يك& دفعه بعد از مدت مديدي كه اوضاع، جور به نظر مي& رسيد خودش را نشان مي& دهد و چه نشان& دادني. بيماري، تمثيلي از تورم است و وقتي معلوم مي& شود كه ارزش پول آن مرد را خورده است و بعد از چند سال كه مرد نوزدهي، مسير رفته& اش را مي& نگرد متوجه مي& شود كه به مقصدي جز افلاس نرسيده است و حالا بايد سرِ پيري ريل عوض كند و راه ديگري بجويد كه اگر نشدني نباشد خيلي سخت& است.
راه& حل كيوساكي اين است كه سرمايه& گذاري و پس& انداز را در سبد هزينه& ها قرار دهيد. اين& طور نباشد كه بخواهيد بعد از اين& كه همه& ي هزينه& هاي& تان را پرداخت كرديد، اگر چيزي اضافه ماند آن را پس& انداز كنيد. مي& دانيم كه در اغلب مواقع، اين پس& اندازكردن& ها به جايي نمي& رسد و خرج، روز به روز آن& قدر زياد مي& شود كه اگر آخر ماه پول، كم نياوريد هنر كرده& ايد. ديگر چه رسد به اين& كه بخواهيد از سرريز آن پس& انداز هم بكنيد.
وقتي سرمايه& گذاري را در سبد هزينه& هاي& تان مي& آوريد آن& وقت است كه دنبال درآمدزايي بيشتري مي& رويد؛ چون از سرِ ماه متوجه شده& ايد با پولي كه سرمايه& گذاري هم از آن به عنوان هزينه كسر شده است، چيزي نمي& ماند كه بخواهيد درست و حسابي زندگي كنيد. اين& جاست كه مي& گوييم هوش مالي شماره& ي 3و1 به هم ربط پيدا مي& كنند.

حكايت در مورد هوش مالي شماره& ي چهار هم مثل سومي& ست. با اين تفاوت كه ملزوم هوش مالي شماره& ي دو است. هوش مالي شماره& ي چهار از تقويت پول سخن مي& گويد. براي اين كارهم بايد با جريان& ها و وقايع حاكم بر اقتصاد اجتماع& تان آشنا باشيد و بدانيد كه اگر بخواهيد ارزش پول& تان را افزايش دهيد و از تورم مصون بمانيد بايد سراغ چه برويد. مثلا يك شهروند ايالات متحده بايد از جريان سال 1971 مطلع باشد و بداند كه سرمايه& گذاري در هريك از گزينه& هاي مختلف چه تبعات منفي يا مثبتي دربردارد. خودِ كيوساكي از سرمايه& گذاري& هاي& اش دنبال افزايش جريان نقدينگي& ست.
به اين معنا كه سرمايه& گذاري& هاي& اش بايد ماهانه پولي را وارد جيب او كنند. نه اين& كه پولي را از جيب او خارج سازند. خانه& اي كه مي& خريد تا اجاره& اش دهيد حكم چنين سرمايه& گذاري را پيدا مي& كند. اما خانه& اي كه مي& خريد تا در آن اقامت كنيد اصلا چنين وضعيتي ندارد و دائم، از جيب شما پول بيرون مي& آورد.

هوش مالي شماره& ي پنج، مصداق بارز اين شعر معروف مولاناست: جان نباشد جز خبر در آزمون/ هركه را افزون خبر جان& اش فزون/ اقتضاي جان چو اي دل آگهي& ست/ هر كه آگه& تر بُوَد جان& اش قوي& ست. حالا اگر در عصر مولانا آگاهي و باخبري اين& قدر اهميت داشته بايد بگوييم در عصر حاضر كه به آن عصر اطلاعات مي& گويند چه اهميتي پيدا كرده است. هوش مالي شماره& ي پنج، در مورد همين است. اين كه اطلاعات مالي خود را هر روز افزايش دهيد و اين فقط شامل اطلاعات مالي نيست كه همه& ي چيزهايي را در برمي& گيرد كه به تقويت كسب& وكار شما مي& انجامد. از برندسازي و تكنيك& هاي فروش بگيريد تا شناخت مسير تكنولوژي و تحول بازار كالاها به واسطه& ي آن. اين، جوهره& ي هوش مالي در عصر حاضر است كه از اهميت& اش همين بس كه وقتي عميق، درك& اش كني متوجه مي& شوي كه از بهره& ي هوشي عادي كه خيلي& ها دنبال& اش هستند بسيار مهم& تر شده است.
حرف حساب

جیم وانگ:کتاب افزايش هوش مالي رابرت کیوساکی کتاب خوبی است. خوب از آن جهت که تصویر مالی خوبی ارائه می& دهد که می& تواند تصوری را که ما نسبت به پول داریم و هم& چنین تاثیری را که پول بر زندگی ما می گذارد به کلی متحول کند. او در این کتاب درباره هوش مالی صحبت می& کند و این که چگونه سیاست& های مالی نیکسون در سال ۱۹۷۱ قوانین پولی را در جهان تغییر داده است. نمی& خواهم در این نوشته بگویم که حق با اوست، بلکه هدفم این است که بگویم سوالاتی که او مطرح می& کند فارغ از این& که جواب& اش چیست ارزش فکر& کردن دارد. به طور كلي انسان نباید بدون بررسی کامل هرچیزی آن را قبول کند. کتاب کیوساکی هم از این قاعده مستثنی نیست.

ادامه گذشته
پل گلکر:اعتراف می& کنم که یکی از طرفداران سرسخت کیوساکی هستم و با استفاده از اصول و راهنمایی& های او پول خوبی به جیب زده& ام. اما این کتاب او چیز جدید زیادی برای گفتن ندارد و همه حرفهایش تکرار کتاب& های گذشته است.
در کتاب چند توصیه است که به کار می& آید، توصیه& هایی مثل: جهان دیگر روی پول نمی& چرخد، واسطه& ای برای معاملات که پشتوانه آن طلا و نقره و دیگر دارایی& ها است، بلکه مبنای معاملات جهان ارز است، که واسطه& ای خیالی است که بر مبنای بدهی و بده& بستان& های بانک مرکزی تعیین می& شود. هر ارزی هم در نهایت به سوی ارزش واقعی& اش پیش می& رود: صفر. پس نباید ارز را به عنوان دارایی ذخیره کرد .

عصر شکارچیان
دراین دوره، طبیعت ثروت زیادی عرضه می& کرد و قبایل یا دنبال غذا می& گشتند یا از طریق چارپایان نیازهای خود را تامین می& کردند. اگر شخصی شکارکردن بلد بود، به بقای خویش ادامه می& داد. اگر کسی شکارکردن بلد نبود، محکوم به مرگ بود. قبیله درواقع امنیت اجتماعی بود. از نگاه اجتماعی-اقتصادی همه یکسان بودند. رئیس قبیله نسبت به بقیه عمر بیشتری می& کرد. شاید برای این& که قبل از همه و بیشتر از بقیه می& خورد و همسران بیشتری داشت. از نظر مالی، فقط یک طبقه ازافراد درجامعه وجود داشت. همه فقیر بودند.

عصر زمینی
وقتی که بشر یاد گرفت که چگونه تخم گیاهان را در زمین بکارد وحیوانات را رام کند، زمین ثروتمند شد. شاه و ملکه مالک زمین بودند ودیگران روی زمین& ها کار می& کردند و مالیات می& پرداختند. واژه “Real Estate” به معنای املاک ومستغلات اگر کلمه به کلمه معنی شود به معنای املاک خاندان سلطنتی است. با حضورحیوانات اهلی، شاهان می& توانستند سوار اسب شوند و دهقانان پیاده می& رفتند. دهقانان هیچ چیزی نداشتند. ازنظر اجتماعی اقتصادی تنها دو گروه ثروتمند و دهقان وجود داشتند.

عصرصنعتی
کریستف کلمب و کاشفان دیگر سراغ تجارت و کشف زمین& ها و منابع طبیعی رفتند. عصر صنعتی آن زمان آغاز شد. درعصرصنعتی منابعی همچون نفت، مس، مرداب و لاستیک جزو ثروت محسوب می& شدند. دراین دوره ارزش املاک تغییریافت. درعصرزمینی، زمین می& بایست بارور می& شد تا پرورش حیوانات را میسرسازد. درعصر صنعتی زمین غیرکشاورزی دیگر ارزش نداشت. ازنظر اجتماعی اقتصادی یک طبقه جدید به نام طبقه متوسط شکل گرفت. سه گروه از افراد به صورت ثروتمند، طبقه متوسط و فقرا وجود داشتند.

عصر اطلاعات
این دوره با اختراع کامپیوترهای دیجیتالی شروع شد. درعصر اطلاع& رسانی، اطلاعاتی که تکنولوژی تاثیر قابل توجهی دارد و به معنای ثروت تلقی می& شود و منابع اقتصادی فراوان همگی در امر تولید ثروت سهیم هستند. به عبارت دیگر، بهای لازم برای ثروتمندشدن کاهش یافته است. برای اولین& بار درتاریخ ثروت& اندوزی برای همه، صرف& نظراز این& که اشخاص در کجای دنیا زندگی می& کنند، فراهم شده است. ازنظراجتماعی-اقتصادی، حالا چهار گروه از مردم وجود دارند. فقرا، طبقه متوسط، ثروتمندان و خیلی ثروتمندها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *