دویست سالگی چارلرز دیکنز؛ نویسنده دیروز برای خواننده امروز
دویست سالگی چارلرز دیکنز؛ نویسنده دیروز برای خواننده امروز
سایمون کالو، زندگینامه نویس دیکنز و بازیگر تئاتر و سینما، در مراسمی که در پورتسموت برگزار می شود، بخش هایی از “دیوید کاپرفیلد” را خواند و شاهزاده چارلز، شاهزاده ویلیام و کامیلا، دوشس کورنول، از موزه چارلز دیکنز، بازدید کردند؛ این موزه در سال ۱۹۲۵ در محل خانه ای که چارلز دیکنز از سال ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ در آن زندگی می کرده گشایش یافت.
همچنین گیلیان اندرسن، که در اقتباس بی بی سی از رمان “آرزوهای بزرگ” نقش خانم هاویشام را بازی کرده است، برای خانواده سلطنتی بخش هایی از کتاب را خواند.
اما بزرگداشت خالق رمان های “الیور تویست”، “آرزوهای بزرگ” و “داستان دو شهر” تنها به بریتانیا محدود نمی شود؛ آثار او را از سال ها پیش، و حتی در زمان حیاتش در بسیاری از نقاط جهان می خوانده اند؛ خوانندگان آثار دیکنز با فرهنگها و پیشینه های مختلف، در داستان های او شخصیت هایی آشنا می یابند و مشتاقانه پیگیر سرنوشت آنها می شوند.دیکنز؛ محبوب غول ها
فیودور داستایفسکی، از بزرگ ترین نویسندگان روسیه، سه سال پس از مرگ چارلز دیکنز نوشت: “در روسیه ما دیکنز را می فهمیم؛ شاید حتی همه ظرائفش را هم، تقریبا به اندازه انگلیسی ها می فهمیم. ما همان قدر که هموطنانش به او عشق می ورزند، عاشق اوییم.”
بزرگ ترین نویسندگان همتراز داستایفسکی هم با او موافق بودند. بسیاری از آثار دیکنز تقریبا همزمان با انتشار در انگلستان در کشورهای فرانسه و روسیه هم منتشر می شد و بسیاری از روشنفکران مسکو و سن پترزبورگ آنها را با ولع می خواندند.
تولستوی می گفت: “همه شخصیت های او دوستان من اند.” و تورگنیف با دیکنز چنان دوستی ای داشت که به هاوس هولد وردز، مجله ای با سردبیری دیکنز، مطلب می داد.”
در آن سوی دنیا
حدود شصت و پنج سال از پایان حکمرانی بریتانیا بر هند می گذرد ولی آثار دیکنز همچنان در این سرزمین هم خوانده می شود، طرفدار دارد و به نسل های بعدی آموزش داده می شود.
دیکنز در آن سوی دیگر کره زمین، در آمریکا نیز بر خوانندگان تاثیری شگرف داشته است.
چارلز دیکنز دو بار به آمریکا سفر کرد و در آنجا به سخنرانی و قصه خوانی پرداخت. دومین سفرش مدتی پیش از مرگ زودهنگامش در سال ۱۸۷۰ بود. او هم به کاخ سفید دعوت شد و هم محبوب مردم کوچه و خیابان بود. دیکنز در سفرش به آمریکا و پس از آن، درباره وضع قوانین “حق مولف” تلاش بسزایی کرد؛ و با این همه مخاطب در جهان، چه کسی بیش از او سزاوار بود؟
شماری از نویسندگان بزرگ آمریکایی از جمله رالف امرسن، که همعصر دیکنز بود، خود را مدیون یا متاثر از چارلز دیکنز دانسته اند.
دویست سال بعد
در آستانه دویستمین سال تولد چارلز دیکنز، به نظر نمی رسد که جذابیت دیکنز برای مخاطبانش در سراسر جهان کم شده باشد.
در بسیاری از کشورهای جهان برنامه هایی در ستایش، بزرگداشت و بررسی شخصیت و آثار دیکنز برگزار می شود. نشست هایی بین المللی برای بررسی وجوه مختلف دنیای دیکنز، نوشته ها و میراث بجا مانده از او.
فرانسوی ها می خواهند درباره “دیکنز، ادبیات اروپایی و گروتسک” بحث و گفت و گو کنند. دانشگاه فشتا در آلمان سمیناری سه روزه درباره آثار او برگزار می شود و در برلین تعدادی از نویسندگان شاخص از حمله دیوید نیکلز، فیلیپ هنشر و کلیر تومالین، نویسنده تازه ترین زندگینامه دیکنز، گرد هم می آیند تا به این سوال پاسخ دهند که “دیکنز اگر امروز بود چه می نوشت؟”
شورای فرهنگی بریتانیا در بیش از ۵۰ کشور جهان، از برمه و ویتنام تا اتیوپی و زیمبابوه برای دویستمین سال تولد دیکنز برنامه ریزی یا تبلیغ کرده است.
امروز، در سالروز تولد دیکنز، در بسیاری از کشورهای دنیا، از آلبانی گرفته تا زیمبابوه، برای ۲۴ ساعت، برنامه های دیکنز خوانی اجرا می شود.
به گزارش روزنامه تایمز، شورای فرهنگی بریتانیا گروه تئاتر پانچدرانک را به پاکستان فرستاده تا بر اساس روزنامه نگاری های دیکنز، تئاتر تازه ای بسازند.
همچنین فستیوالی از ۱۲ اقتباس سینمایی از آثار دیکنز، از جمله اقتباس های چشمگیر دیوید لین از “الیور تویست” و “آرزوهای بزرگ”، در ۲۰ کشور دنیا از جمله چین برگزار می شود. در برنامه ای که در چین برگزار می شود، تعدادی از نویسندگان درباره ارتباط دوره ویکتوریای کبیر با آسیای قرن ۲۱ صحبت می کنند.
ولی بسیاری از برنامه های فرهنگی به مناسبت دویستمین سال تولد دیکنز ارتباطی با شورای فرهنگی بریتانیا ندارد.
آمریکا مشخصا دلبستگی ۱۵۰ ساله ای با دیکنز دارد. مثلا در سان فراسیسکو، در جشنواره سالانه “کریسمس دیکنز بزرگ”، صدها نفر خود را به شکل آقای پیکویک و نل کوچولو در می آورند، یا هر سال در ماه دسامبر، در تگزاس، انگلستان زمان دیکنز بازسازی می شود.
چهل سال قبل، دانشگاهیان آمریکایی بیش از همه در بنیان گذاشتن انجمن بین المللی دیکنز نقش داشتند.
هالیوود هم دیکنز را برای میلیون ها نفر که حتی یک برگه از کتاب های دیکنز را نخوانده اند به تصویر کشیده است. ریچارد موریسن، منتقد روزنامه تایمز می نویسد که تاکنون تقریبا هیچ کس نتوانسته فیلم هایی را که از آثار دیکنز الهام گرفته اند فهرست کند، ولی دست کم ۲۰۰ اثر سینمایی و تلویزیونی بر اساس آثار دیکنز خلق شده است، که نخستین آن به سال ۱۹۱۳ بر می گردد، فیلمی صامت بر اساس ماجراهای آقای پیکویک.
سوال اینجاست که چرا؟ چرا نویسنده ای که اغلب آثارش در خیابان هایی دلگیر، انبارها و لندن اوایل دوره ویکتوریا اتفاق می افتد، در این همه کشور و در این همه دوران شناخته و پسندیده می شود؟
پاسخ های زیادی به این سوال می توان داد ولی توانایی دیکنز در جان بخشیدن به مجموعه ای از “تیپ”ها و موقعیت های آشنا و ملموس که در هر جامعه و عصری دیده می شوند، شاید بیش از هر پاسخ دیگری قانع کننده باشد. در آن دوران و چه بسا تا همین زمان، کمتر نویسنده ای این همه تیپ خلق کرده است که همچون دوست یا بستگان آدم، واقعی به نظر می رسند.
داستایفسکی زمانی که در سیبری در تبعید بود و آهی در بساط نداشت، خود را “آقای میکابر” می نامید و دخترش بعدها تعریف کرد که پدرش “که دیگر نام همسر خودش را هم به سختی به یاد می آورد”، بدون لحظه ای مکث، همه شخصیت های آثار دیکنز را به یاد می آورد و نامشان را بر زبان می آورد.
دیکنز صرفا نویسنده روزگار خود نبود؛ نویسنده روزگار ما نیز هست؛ ما آثار دیکنز را می خوانیم چون که موشکافی او از روح و روان بشر دقیق، عمیق و روشن کننده است. او با به تصویر کشیدن خصایص و عادات انسانی که شاید برای ما بیش از اندازه آشنا به نظر می رسد، درباره خودمان چیزهای زیادی به ما می گوید و همین است که اشتیاق خواننده امروزی به خواندن آثارش کم از اشتیاق خواننده دیروزی نیست.
پیام او درباره فقر و کمک به همنوع در طول دهه ها سفر کرده است و ما از تجربه های شخصیت های او تقریبا به همان سادگی که از تجربه های خود می آموزیم، درس می گیریم.
منتقدان و تحلیلگران آثار دیکنز، بر مشخصه تاثیرگذارتر دیگری از آثار دیکنز نیز انگشت می گذارند. در رمان های او آدم های خوب سرانجام از میان همه مشکلاتی که افراد شرور بر سرشان می ریزند نجات می یابند؛ همین “حس مذهبی” در آثارش بود که سبب شد داستایفسکی دیکنز را یک “مسیحی خوب” بنامد.
رمان نویس های اواخر قرن نوزدهم از قبیل توماس هاردی و داستایفسکی نسبت به سرنوشت آدم های خوب، معصوم و بی دفاع بسیار بدبین تر از این بودند. ولی دیکنز، خوبی را چنان قدر می نهاد، و عشقش به فقرا و نفرتش از شرارت چنان زیاد بود که تاثیری روشنگر و اصلاح طلبانه بر مردم روزگار خود گذاشت.
این تاثیر همچنان حس می شود. در زمانه ای که هنوز کودکانی در دنیا وادار به کار می شوند و شکاف بین طبقه ثروتمند و فقیر روزبه روز گسترده تر و زننده تر می شود، نوشته های دیکنز درباره بوروکراسی، بی عدالتی اجتماعی، فقر و کمک به همنوع، هر چه بیشتر در دنیا طنین می اندازد.
دویستمین سال تولد چارلز دیکنز فرصت خوبی است برای خواندن آثار او؛ جشن هایی که به مناسبت دویستمین سال تولد چارلز دیکنز در سرزمین های مختلف دنیا به پا شده، خواندن آثار دیکنز را همزمان با بسیاری از مردم دنیا شیرین تر و دلچسب تر می کند.