آیا با فیسبوک می توان انقلاب راه انداخت
آیا با فیسبوک می توان انقلاب راه انداخت
توماس فریدمن در تازه ترین مطلب خود برای نیویورک تایمز می نویسد: با فیس بوک می توان موج انقلابی به راه انداخت اما نمی توان به این موج پس از رسیدن به ساحل مسیر بخشید.
نگارنده سطور بر آن است که شبکه& های اجتماعی و رسانه& های جدید در قامت یک کاتالیزور و شتاب دهنده به موجی که به دلایل گوناگون و متعدد در خاورمیانه ایجاد شده ظاهر شده& اند.
نقش اینترنت و به خصوص شبکه& های اجتماعی در اعتراضات مخالفین دولت در کشورهای مختلف شمال آفریقا و خاورمیانه در رسانه& ها مطرح شده است. به گونه& ای که در برخی موارد از شبکه& های اجتماعی مانند توییتر یا فیس& بوک با عنوان عامل& های انقلاب یاد شده است و اصطلاحاتی مانند “انقلاب توییتری” یا “انقلاب فیس& بوکی” بر سر زبان& ها افتاده است. اینکه به چه میزان رسانه& های جدید در تحولات اخیر تأثیرگذار بوده شاید محل مناقشه باشد ولی موضوع تأثیر این رسانه& ها بر این تحولات و نقش کاتالیزوری آنها در روند شکل گیری و تداوم تحولات محل تردید باقی نگذاشته است.
با آغاز نخستین جرقه& های انقلاب در تونس، نقش رسانه& ها به ویژه ماهواره& های محلی در همراهی با آنها کاملاً مشهود بوده است. زیرا بسیاری از شبکه های ماهواره ای داخلی این کشورها، تصاویر اعتراض& ها و تغییر زندگی مردم در جریان انقلاب و سپس استقرار ثبات و امنیت را به تصویر کشیدند. نقش این شبکه& ها هنگامی روشن شد که سران سیاسی و رهبران انقلابی در صدد تشریح برنامه& ها و مواضع خود و اعلام بیانیه& ها و اظهارات مهم خود برآمدند و این شبکه& ها به منبع اصلی ارائه اخبار و تحولات و آگاهی رویکردها و افکار عمومی تبدیل شدند.
علاوه بر تحول رویکردهای رسانه& ای در جریان انقلاب& های مردمی اخیر در برخی کشورهای عربی، تعداد شبکه& های ماهواره& ای و نیز فعالیت و تأثیرگذاری آن نیز دو چندان شد. بیشتر این ماهواره& ها با پوشش حوادث انقلاب، مشروعیت یافته و خود را به عنوان عامل تأثیرگذار در صحنه حوادث معرفی کردند تا جایی که برخی از این شبکه& ها نامهای خود را از نامهای انقلابی و حوادث آن یا نام میدانهایی که صحنه تظاهرات داغ و پرشور مردم بود، انتخاب کردند.
باید توجه داشت که شبکه اجتماعی نمی تواند به خودی خود منشأ تحولات محسوب شود و آنقدر بزرگ و برجسته نیز نیست که بتواند به تنهایی عامل پدیداری بزرگ چون انقلاب یا تحولات عظیم سیاسی و اجتماعی باشد.
بی شک تجزیه و تحلیل تحولات اخیر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نیز از این زاویه باید نگریسته شود. به همین دلیل و با نگاهی کلی به بهار عربی می& توان گفت که در ایجاد و شروع تمامی انقلاب& های عربی، شبکه& های اجتماعی نقشی در آنها نداشته& اند و این مردم آن کشورها بوده& اند که به دلیل یک اتفاق (ضرب و شتم، بازداشت، شکنجه و قتل) تصمیم به تغییر گرفته& اند.
در تونس خودسوزی یک جوان میوه& فروش، در مصر ضرب و شتم و قتل یک جوان توسط پلیس مصر، در لیبی دستگیری یک وکیل و در بحرین قتل یک پسر نوجوان توسط نیروهای امنیتی باعث شعله& ور شدن و شروع اعتراضات مردمی شده است.
آنچه رخ می& دهد سرعت تکثیر این پدیدارها در رسانه های جدید و نقش این رسانه& ها در برجسته& سازی این پدیده& هاست. از سوی دیگر این رسانه& ها مرزهای تعیین شده توسط رسانه& های سنتی را در می نوردند و اگر رسانه& های غالب به دلایل مختلف درون& سازمانی و یا برون& سازمانی از پوشش رویدادی خودداری کنند و یا به& گونه& ای نامناسب انعکاس دهند، رسانه& های جدید، نامتمرکز و کوچک قادر خواهند بود به& سادگی هدایت جریان خبری را به عهده گیرند و رسانه& های غالب را در وضع بغرنجی قرار دهند.
این رسانه& ها شیوه تولید، توزیع و اَشکال اصلی رسانه& های معمول را به مبارزه & طلبیده& اند. نیازهای تولید این رسانه& ها ناچیزتر از آن است که احتیاج به یک سازمان متمرکز یا محل معین(مانند رادیو و تلویزیون) داشته باشند و به طور متمرکزهم کنترل نمی& شوند. رسانه& های جدید، این توانایی را دارند که توازن قوا را به نفع گیرنده برگردانند و انواع بسیاری از محتواها را در دسترس استفاده & کنندگان قرار دهند، بی& آنکه به سامانه& های میانجی یا کنترل& کننده نیازی داشته باشند. از این جنبه، رسانه& های جدید می& توانند چالش یا فرصت بزرگی برای رسانه& های بزرگ و متمرکزی مانند رادیو و تلویزیون تلقی شوند.
بر این اساس باید توجه داشت که شبکه& های اجتماعی ابزاری مناسب برای ارتباط میان مردم هستند. اما شبکه& های اجتماعی ابزاری برای تغییر سیاسی در یک جامعه نیستند که بتوانند در آن کشور انقلاب کنند؛ زیرا انقلاب و هر تغییر سیاسی در فضای حقیقی یک جامعه روی می& دهد نه در یک فضای مجازی. در واقع آنچه باعث انقلاب می& شود در حالت کلی فقدان “امنیت انسانی” است. در واقع بخشی از شیوه اطلاع رسانی رسانه& های سنتی در جهت تقویت “امنیت دولتی” است. بر این اساس می توان رسانه& های جدید را بخشی از فرایند توجه و تأکید بر پدیده “امنیت انسانی” به شمار آورد.