مرد قد بلند مدام روی عرشه کشتی خود قدم میزد. او و افرادش از 3 آگوست 1492 هفتاد روز است که در دریا هستند. آنها بیش از 2650 مایل از اسپانیا مسافت را پیموده بودند. اکنون، خشکی به صورت لکهای نمایان شده بود. آیا سرانجام رؤیای کریستف کلمب برای رسیدن به هند محقق شده است؟
او سالها به حکام پرتغال و اسپانیا التماس کرده بود که برای این سفر به او پول بدهند. او میخواست با کشتیرانی در غرب راهی از اروپا به هند را پیدا کند. منطقه هند در آن زمان شامل چین، ژاپن و هند بود. قبلاً هیچ کس این کار را نکرده بود.
با طلوع خورشید در 12 اکتبر 1492، کلمب و خدمهاش راهی ساحل شدند.
وی به زانو افتاد، زمین را بوسید و گریه کرد. وای، چه ثروتهایی در این سرزمین منتظر او بود! او بعنوان یک قهرمان به اسپانیا برمیگشت.
کلمب نمیدانست که اینجا هند نیستند. پس او کجا بود؟ کلمب و خدمهاش در خشکی بودند که هیچ کس در اروپا از آنها خبر نداشت. کریستف کلمب ناخواسته دنیای جدیدی را کشف کرده بود.