ملاله یوسف زی دختر کوچکی در مینگورای، پاکستان بود، او همیشه آرزو داشت وقتی بزرگ شد پزشک شود. همچنین او میدانست که باید سالها به مدرسه برود و برای رسیدن به این آرزو سخت درس بخواند.
او عاشق همه چیز مدرسه بود؛ او عاشق مطالعه بود؛ او عاشق تاریخ و جغرافیا و علم بود و او عاشق مطالعه دین بود. او از نوشتن و بلند خواندن داستان برای همکلاسیهایش لذت میبرد. وقتی معلم او در مورد چیز جدیدی صحبت میکرد، او با دقت به حرفهای معلم گوش میداد. آزمایشهای علمی برایش بسیار سرگرمکننده بودند، به ویژه هنگامی که او قبلاً مطالعه کرده بود و پاسخها را میدانست.
اما وقتی ملاله ده ساله شد، زندگی او تغییر کرد. جنگ به مینگورا، شهری که وی در آن زندگی میکرد رسید. گروهی از مبارزان خشن بنام طالبان دره محبوب سوات را تسخیر کرده بودند. آنها میگفتند که باید از رفتن دختران به مدرسه جلوگیری شود.
بر همین اساس طالبان شروع به تخریب مدارس دخترانه کردند. ارتش پاکستان برای جلوگیری از آنها وارد عمل شد. مینگورا به منطقه جنگی تبدیل شده و اوضاع خیلی خطرناک بود. مردم از بیرون رفتن ترس داشتند.
ملاله بسیار ناراحت بود زیرا اگر اجازه مدرسه رفتن را نداشته باشد چگونه میتوانست پزشک شود. او آرزو میکرد که ای کاش میتوانست کاری برای باز نگهداشتن مدرسهاش انجام دهد. این در حالی بود که بسیاری از مدارس دخترانه، تعطیل شده بود و تعداد کمی از دانشآموزان جرئت رفتن به مدرسههایی را داشتند که باز بودند. اما با این شرایط ملاله هر روز به مدرسه میرفت.
ملاله در این مورد به روزنامههای محلی میگفت نگران است که طالبان مدرسه او را هم تعطیل کنند. او همچنین در مورد اینکه زندگیاش چقدر ترسناک شده بود صحبت میکرد. او گفت که بیش از هر چیز، او میخواهد به مدرسه برود.
ملاله در این انجام این اعتراضات مدنی بسیار مشهور شد. حالا مردم مدام در مورد او صحبت میکردند. از آن طرف برخی از جنگجویان طالبان هم نام او را فهمید بودند و تصمیم گرفتند که انتقام بگیرند. در 9 اکتبر 2012 ، دو نفر از طالبان اتوبوس مدرسه او را متوقف کردند. یکی به داخل رفت و با شناسایی ملاله به او شلیک کرد. در این حادثه ملاله یوسف زی، خوش شانس بود که زنده ماند. او را به بیمارستان منتقل کردند و خوشبختانه در آنجا بهبود یافت.
آیا او با این حادثه از صحبت کردن در مورد هدفهایش خودداری کرد؟
نه، به هیچ وجه!
هنگامی که او بهتر شد، شجاعانه به اعتراضات خود ادامه داد تا تحصیل حق همه کودکان باشد. اما او هرگز از یادگیری و مطالعه و مدرسه رفتن هم دست نکشید.